چه کسانی دگر ملت ستیزی می کنند؟
چه کسانی دگر ملت ستیزی می کنند؟ - ائلخان تورک اوغلو
باي بک آذربايجان آننا, 2ی قورا پیشیرن , 11006 اینجی ایل, چولا 11:36 مقاله
یکی از این مطالب که اشاره به مطلب اینجانب با عنوان”سخنی با فعالان کورد- آذربایجان حرف آخر می زند” داشته است لازم دیدم به بعضی از نقطه نظرات آقای دکتر کامران امین آوه نظر اجمالی داشته باشیم. ایشان در مطلبی با عنوان”ملی گرائی یا دگر ملت ستیزی؟” با آذری خواندن ملت آذربایجان آشکار در دام تئوریسین های پان ایرانیست گرفتار شده است و با استفاده از ادبیات آنها به فعالان تورک درس مدارا و دگر ملت دوستی داده است! و با پیش کشیدن آگاهانه مساله
تئوریهای شبه روشنفکران ایران بعد از شکست مشروطه و همچنین با روی کار آمدن رضا پالانی به جای دوستی با ملل ایران تخم نفاق و تفرقه را کاشت و با حذف آگاهانه و سیستماتیک زبان ملل ایران دشمنی خود را آشکارا با ملل غیر فارس عیان کرد و در حالی که فعالان آذربایجان با پیش کشیدن انجمنهای ایالتی و ولایتی می خواستند قدرت مرکز را محدود کنند بعضی از تازه به دوران رسیده ها حکومت متمرکز با محوریت زبان فارسی و نژاد جعلی آریائی را با زور ارتش و سیاسیون سیاست زده به ملل ایران تحمیل کردند و دگر ملت ستیزی را ترویج کردند و این بیماری مهلک هنوز هم در ذهن و جان بسیاری از شبه روشنفکران ایران موجود می باشد و با نفی زبان و تاریخ ملل دیگر می خواهند زبان و تاریخ خود را اثبات کنند و با انکار هویت دیگران به بازسازی هویت تقدیمی بیگانگان(شرق شناسان مغرض نقش بسیار بارزی در هویت سازی بر اساس نژاد آریا بازی کردند) برای خود پرداختند و می خواستند این هویت تقدیمی و جعلی آریائی را برای دیگر ملل غیر فارس هم تحمیل کنند که با دفاع روشنفکران مردمی ملل غیر فارس روبرو شدند و شروع به ترور شخصیت، ایجاد و جعل اصطلاحات من درآوردی برای زبان و جفرافیای آنها کردند کوشیدند هویت واقعی آنها را تحریف کنند و” زبان آذری” هم در این کارخانه تولید شد و با حمایت شرق شناسان مغرض برای نایودی هویت تورکهای آذربایجان و فلات ممالک محروسه ایران به کار گرفته شد. چنان که خود کسروی هم در مقدمه کتابچه خود به سیاسی بودن این نظریه اعتراف می کند.
اصولا در ایران بعد از شکست مشروطه و درحال حاظر به علت جو شدیدا باستانگرایانه و شبه روشنفکری، بعضی از فعالان کورد های ایران هم توان شکستن این جو پان ایرانیستی را نداشته و در بسیاری مواقع در دام نظریه پردازان پان ایرانسیت گرفتار شده اند و از تئوریها و اصطلاحات من درآوردی آنها برای جواب دادن به مطالب تحلیلی و واقع گرایانه فعالان تورک استفاده کرده اند
یکی از این مطالب که اشاره به مطلب اینجانب با عنوان”سخنی با فعالان کورد- آذربایجان حرف آخر می زند” داشته است لازم دیدم به بعضی از نقطه نظرات آقای دکتر کامران امین آوه نظر اجمالی داشته باشیم. ایشان در مطلبی با عنوان”ملی گرائی یا دگر ملت ستیزی؟” با آذری خواندن ملت آذربایجان آشکار در دام تئوریسین های پان ایرانیست گرفتار شده است و با استفاده از ادبیات آنها به فعالان تورک درس مدارا و دگر ملت دوستی داده است! و با پیش کشیدن آگاهانه مساله تورک- فارس* که ربطی به ایشان ندارد این را می خواهد القا کند که تورکها دگر ملت ستیزی می کنند در حالی که در طول یکصد سال گذشته تورکها با هیچ ملتی ستیز نداشته اند و امروزه هم حرکت ملی آذربایجان یک حرکت دموکرات و لاییک می باشد که با هیچ ملتی دشمنی ندارد و دوستی و مدارا را تبلیغ می کند و تمام فعالیتهای خود را به صورت مدنی انجام می دهد بیانیه های فعالان حرکت ملی آذربایجان چیزی غیر از این را نشان نمی دهد.
همچنین دشمنی ما با کسانی که هویت و زیان ما را انکار می کنند دشمنی با فارسها نیست و سرکوب شاه و فقیه را هم به گردن ملت عادی فارس نمی اندازیم ولی شبه روشنفکران فارس و تورک که به صورت تئوریک برای سرکوب ما در خدمت شاه و فقیه قرار گرفته اند هیچ وقت نمی توانند نماینده فارسها و تورکها باشند که ما با آنها مخالفیم. “مزدوران فرهنگی”** که از هر ملتی در خدمت این سرکوب و انکار زبان و تاریخ ما قرار گرفته اند دشمن ملت من هستند. چگونه است که شما تا بحال متوجه این شبه روشنفکران که دشمن ملل ایران هستند نشده اید. هم درخدمت شاه بودند و هم شیخ، برای ریشه کن کردن ما. هزاران نفر از اینها را می توان شمرد که ربطی به شاه و شیخ ندارد ولی دشمنی آتها با زبان و هویت ما بیشتر از شاه و شیخ می باشد. وقتی که آقای عزت الله سحابی می گوید” خود مختاری کردستان موجب تجزیه ایران می شود” و یا مخالفت آشکار آقای ورجاوند با تدریس زبان ملل غیر فارس ایران در مدارس برای همه عیان است، شما مخالفت با این افراد را دشمنی با ملت فارس می دانید؟ بلی ما با افکار و ایده های این افراد مخالفیم ولی این مخالفت و افشای نیرنگهای اینها دشمنی با فارس نیست. تفکرات غیر دموکراتیک این افراد موجب عقب ماندگی ایران و ملل غیر فارس شده است.
قیام ملت آذربایجان هم که آنگونه شما بیان می کنید خودجوش و خود به خود نبوده است و کاملا یک حرکت سازمان یافته و برنامه ریزی شده بود که توسط فعالان تورک هدایت شد. مگر می توان بدون اورگانیزه کردن ملت در بیش از 20 شهر تجمعات اعتراضی راه انداخت؟ چرا این حرکت توده ای در شهرهای تهران و اصفهان یا رشت اتفاق نمی افتند؟ فعالان ملی آذربایجان هم از این حرکتهای دچار خود بزرگ بینی نشده اند و نمی خواهند از این انرژی هم بر علیه دیگر ملل استفاده کنند ولی چرا شما نمی خواهید به این سئوال پاسخ دهید که چه کسانی و کدام ملیت چشم در خاک دیگری دارد و نقشه های کوردستان بزرگ رادر سایتهای رسمی خود قرار داده اند؟ آیا این دشمنی با ملیت دیگر نیست؟ اصلا چه کسانی این مسائل را تبلیغ می کردند؟ آیا افشای اینها دشمنی با کورد می باشد؟ آذربایجان اگر چه از طرف حکومتهای مختلف تکه پاره شده است ولی دارای مرزهای تاریخی است.
شما که می گویید برای تعیین مرزهای جدید باید کار کارشناسی صورت گیرد و از ملل ساکن در آنجا رای گیری شود آیا احزاب کردی درباره این مناطق کار کارشناسی انجام داده اند و به آرای عمومی مراجعه کرده اند که این مناطق را در سایت رسمی خود به عنوان کوردستان به حساب می آورند؟ آیا این دگر ملت ستیزی نیست؟
حرکت ملی آذربایجان در فاز جدید خود بیش از 20 سال است که در بطن جامعه است ولی به خاطر هوشیاری فعالان سیاسی آذربایجان دچار اشتباهات استراتژیک نشده است نه وقتی که تجمعات صد هزار نفری در قلعه بابک برگزار کرده اند هیجان آنی به آنها دست داده آنگونه که شما می گویید نه وقتی که در بیش از 20 شهر تجمعات هزاران نفری برگزار کردند خود بزرگ بین شدند. آنان از راههای مدنی اهداف و مطالبات خود را پیگیری کردند و هیچ وقت هم خشونتی از طرف فعالان سیاسی و فرهنگی آذربایجان صورت نگرفت.
ملت آذربایجان پتانسیل باالقوه ای دارد که در هر حالت می تواند بسیاری از مسائل را مدیریت کند و این نه تحقیر مبارزات ملل دیگر است و نه ضربه ای به مبارزات آنها می زند. تمام مبارزات ما در گذشته و در حال هیچ برخوردی با مبارزان ملل غیر فارس نداشته است و درحال و آینده هم فعالان ملت عرب ، بلوچ ، کورد، تورکمن … از مبارزات ملی ما بیشتر از ما منتفع خواهند شد چرا که مبارزات ما آنها را بیشتر تقویت خواهد و موضع آنها رامحکمتر خواهد کرد. مدیریت مبارزات مدنی برای ساقط کردن شوونیسم و پان فارسیسم در هر لباسی و ایجاد برابری(زبانی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی…)یک ادعا نیست بلکه “رسالت تاریخی” تورکهاست که ممالک محروسه ایران را از دست یک عده ای که از طریق دشمنان ما بر ما مسلط شده اند آزاد کند این رسالت تاریخی ما ضربه ای به اتحاد ملل غیر فارس نمی زند که شما ما را به اتحاد دعوت میکنید و یا این رسالت ما سلطه بر اقوام غیر فارس و یا فارس هم نیست. حکومت رضا پالانی یک حکومت دشت نشانده و گمارده شده توسط انگلیس یود که ملل ممالک محروسه را با زور سرنیزه می خواست از هویت خود ساقط کند و با یک کودتا حکومت شاه دموکرات تورک را بر انداخت. از آن روز آذربایجان روز خوش ندیده است. تمامی ثروت مادی و معنوی آذربایجان به غارت رفته است ساختار قدرت هم در حال حاظر همانگونه است که در زمان رضا پالانی بوداگر چه در ظاهر کمی عوض شده است ولی ارتش، بروکراسی اداری، آموزش و پرورش… همان است، باید این ساختار غیر دموکراتیک از هم بپاشد و یک ساختار دموکراتیک جایگزین شود. ما هژمونی گرا نیستیم اگر هم باشیم هژمونی ما در خدمت ملل ایران خواهد بود نه بر استعمار آنها.
مبارزه ما با مبارزات کوردها تفاوت آشکاری دارد که فرق آن را فقط پان فارسیستها و پان ایرانیستها می دانند. چرا که پان ایرانیستها از ساخت قدرت در ایران خبر دارندو قدرتی که تورکها به صورت کمیت و کیفیت در ایران دارند آنها می دانند به این خاطر است که آنها بیشترین تخریبات را بر علیه فعالان تورکها داشته اند و بیشترین انرژی خود را برای از بین بردن هویت و زبان ما بکار گرفته اند.
*. یرواند آبراهامیان در کتاب خود با عنوان”ایران بین دو انقلاب” از قول ادوارد براون می نویسد”در ایران تورکها و فارسها مثل آب و روغن هستند که هیچ وقت با هم قاطی نمی شوند و همچنین فارسها کینه پنهانی از تورکها دارند”
**. این اصطلاح را از مطالب استاد ماشاالله رزمی وام گرفته ام
باي بک آذربايجان آننا, 2ی قورا پیشیرن , 11006 اینجی ایل, چولا 11:36 مقاله
یکی از این مطالب که اشاره به مطلب اینجانب با عنوان”سخنی با فعالان کورد- آذربایجان حرف آخر می زند” داشته است لازم دیدم به بعضی از نقطه نظرات آقای دکتر کامران امین آوه نظر اجمالی داشته باشیم. ایشان در مطلبی با عنوان”ملی گرائی یا دگر ملت ستیزی؟” با آذری خواندن ملت آذربایجان آشکار در دام تئوریسین های پان ایرانیست گرفتار شده است و با استفاده از ادبیات آنها به فعالان تورک درس مدارا و دگر ملت دوستی داده است! و با پیش کشیدن آگاهانه مساله
تئوریهای شبه روشنفکران ایران بعد از شکست مشروطه و همچنین با روی کار آمدن رضا پالانی به جای دوستی با ملل ایران تخم نفاق و تفرقه را کاشت و با حذف آگاهانه و سیستماتیک زبان ملل ایران دشمنی خود را آشکارا با ملل غیر فارس عیان کرد و در حالی که فعالان آذربایجان با پیش کشیدن انجمنهای ایالتی و ولایتی می خواستند قدرت مرکز را محدود کنند بعضی از تازه به دوران رسیده ها حکومت متمرکز با محوریت زبان فارسی و نژاد جعلی آریائی را با زور ارتش و سیاسیون سیاست زده به ملل ایران تحمیل کردند و دگر ملت ستیزی را ترویج کردند و این بیماری مهلک هنوز هم در ذهن و جان بسیاری از شبه روشنفکران ایران موجود می باشد و با نفی زبان و تاریخ ملل دیگر می خواهند زبان و تاریخ خود را اثبات کنند و با انکار هویت دیگران به بازسازی هویت تقدیمی بیگانگان(شرق شناسان مغرض نقش بسیار بارزی در هویت سازی بر اساس نژاد آریا بازی کردند) برای خود پرداختند و می خواستند این هویت تقدیمی و جعلی آریائی را برای دیگر ملل غیر فارس هم تحمیل کنند که با دفاع روشنفکران مردمی ملل غیر فارس روبرو شدند و شروع به ترور شخصیت، ایجاد و جعل اصطلاحات من درآوردی برای زبان و جفرافیای آنها کردند کوشیدند هویت واقعی آنها را تحریف کنند و” زبان آذری” هم در این کارخانه تولید شد و با حمایت شرق شناسان مغرض برای نایودی هویت تورکهای آذربایجان و فلات ممالک محروسه ایران به کار گرفته شد. چنان که خود کسروی هم در مقدمه کتابچه خود به سیاسی بودن این نظریه اعتراف می کند.
اصولا در ایران بعد از شکست مشروطه و درحال حاظر به علت جو شدیدا باستانگرایانه و شبه روشنفکری، بعضی از فعالان کورد های ایران هم توان شکستن این جو پان ایرانیستی را نداشته و در بسیاری مواقع در دام نظریه پردازان پان ایرانسیت گرفتار شده اند و از تئوریها و اصطلاحات من درآوردی آنها برای جواب دادن به مطالب تحلیلی و واقع گرایانه فعالان تورک استفاده کرده اند
یکی از این مطالب که اشاره به مطلب اینجانب با عنوان”سخنی با فعالان کورد- آذربایجان حرف آخر می زند” داشته است لازم دیدم به بعضی از نقطه نظرات آقای دکتر کامران امین آوه نظر اجمالی داشته باشیم. ایشان در مطلبی با عنوان”ملی گرائی یا دگر ملت ستیزی؟” با آذری خواندن ملت آذربایجان آشکار در دام تئوریسین های پان ایرانیست گرفتار شده است و با استفاده از ادبیات آنها به فعالان تورک درس مدارا و دگر ملت دوستی داده است! و با پیش کشیدن آگاهانه مساله تورک- فارس* که ربطی به ایشان ندارد این را می خواهد القا کند که تورکها دگر ملت ستیزی می کنند در حالی که در طول یکصد سال گذشته تورکها با هیچ ملتی ستیز نداشته اند و امروزه هم حرکت ملی آذربایجان یک حرکت دموکرات و لاییک می باشد که با هیچ ملتی دشمنی ندارد و دوستی و مدارا را تبلیغ می کند و تمام فعالیتهای خود را به صورت مدنی انجام می دهد بیانیه های فعالان حرکت ملی آذربایجان چیزی غیر از این را نشان نمی دهد.
همچنین دشمنی ما با کسانی که هویت و زیان ما را انکار می کنند دشمنی با فارسها نیست و سرکوب شاه و فقیه را هم به گردن ملت عادی فارس نمی اندازیم ولی شبه روشنفکران فارس و تورک که به صورت تئوریک برای سرکوب ما در خدمت شاه و فقیه قرار گرفته اند هیچ وقت نمی توانند نماینده فارسها و تورکها باشند که ما با آنها مخالفیم. “مزدوران فرهنگی”** که از هر ملتی در خدمت این سرکوب و انکار زبان و تاریخ ما قرار گرفته اند دشمن ملت من هستند. چگونه است که شما تا بحال متوجه این شبه روشنفکران که دشمن ملل ایران هستند نشده اید. هم درخدمت شاه بودند و هم شیخ، برای ریشه کن کردن ما. هزاران نفر از اینها را می توان شمرد که ربطی به شاه و شیخ ندارد ولی دشمنی آتها با زبان و هویت ما بیشتر از شاه و شیخ می باشد. وقتی که آقای عزت الله سحابی می گوید” خود مختاری کردستان موجب تجزیه ایران می شود” و یا مخالفت آشکار آقای ورجاوند با تدریس زبان ملل غیر فارس ایران در مدارس برای همه عیان است، شما مخالفت با این افراد را دشمنی با ملت فارس می دانید؟ بلی ما با افکار و ایده های این افراد مخالفیم ولی این مخالفت و افشای نیرنگهای اینها دشمنی با فارس نیست. تفکرات غیر دموکراتیک این افراد موجب عقب ماندگی ایران و ملل غیر فارس شده است.
قیام ملت آذربایجان هم که آنگونه شما بیان می کنید خودجوش و خود به خود نبوده است و کاملا یک حرکت سازمان یافته و برنامه ریزی شده بود که توسط فعالان تورک هدایت شد. مگر می توان بدون اورگانیزه کردن ملت در بیش از 20 شهر تجمعات اعتراضی راه انداخت؟ چرا این حرکت توده ای در شهرهای تهران و اصفهان یا رشت اتفاق نمی افتند؟ فعالان ملی آذربایجان هم از این حرکتهای دچار خود بزرگ بینی نشده اند و نمی خواهند از این انرژی هم بر علیه دیگر ملل استفاده کنند ولی چرا شما نمی خواهید به این سئوال پاسخ دهید که چه کسانی و کدام ملیت چشم در خاک دیگری دارد و نقشه های کوردستان بزرگ رادر سایتهای رسمی خود قرار داده اند؟ آیا این دشمنی با ملیت دیگر نیست؟ اصلا چه کسانی این مسائل را تبلیغ می کردند؟ آیا افشای اینها دشمنی با کورد می باشد؟ آذربایجان اگر چه از طرف حکومتهای مختلف تکه پاره شده است ولی دارای مرزهای تاریخی است.
شما که می گویید برای تعیین مرزهای جدید باید کار کارشناسی صورت گیرد و از ملل ساکن در آنجا رای گیری شود آیا احزاب کردی درباره این مناطق کار کارشناسی انجام داده اند و به آرای عمومی مراجعه کرده اند که این مناطق را در سایت رسمی خود به عنوان کوردستان به حساب می آورند؟ آیا این دگر ملت ستیزی نیست؟
حرکت ملی آذربایجان در فاز جدید خود بیش از 20 سال است که در بطن جامعه است ولی به خاطر هوشیاری فعالان سیاسی آذربایجان دچار اشتباهات استراتژیک نشده است نه وقتی که تجمعات صد هزار نفری در قلعه بابک برگزار کرده اند هیجان آنی به آنها دست داده آنگونه که شما می گویید نه وقتی که در بیش از 20 شهر تجمعات هزاران نفری برگزار کردند خود بزرگ بین شدند. آنان از راههای مدنی اهداف و مطالبات خود را پیگیری کردند و هیچ وقت هم خشونتی از طرف فعالان سیاسی و فرهنگی آذربایجان صورت نگرفت.
ملت آذربایجان پتانسیل باالقوه ای دارد که در هر حالت می تواند بسیاری از مسائل را مدیریت کند و این نه تحقیر مبارزات ملل دیگر است و نه ضربه ای به مبارزات آنها می زند. تمام مبارزات ما در گذشته و در حال هیچ برخوردی با مبارزان ملل غیر فارس نداشته است و درحال و آینده هم فعالان ملت عرب ، بلوچ ، کورد، تورکمن … از مبارزات ملی ما بیشتر از ما منتفع خواهند شد چرا که مبارزات ما آنها را بیشتر تقویت خواهد و موضع آنها رامحکمتر خواهد کرد. مدیریت مبارزات مدنی برای ساقط کردن شوونیسم و پان فارسیسم در هر لباسی و ایجاد برابری(زبانی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی…)یک ادعا نیست بلکه “رسالت تاریخی” تورکهاست که ممالک محروسه ایران را از دست یک عده ای که از طریق دشمنان ما بر ما مسلط شده اند آزاد کند این رسالت تاریخی ما ضربه ای به اتحاد ملل غیر فارس نمی زند که شما ما را به اتحاد دعوت میکنید و یا این رسالت ما سلطه بر اقوام غیر فارس و یا فارس هم نیست. حکومت رضا پالانی یک حکومت دشت نشانده و گمارده شده توسط انگلیس یود که ملل ممالک محروسه را با زور سرنیزه می خواست از هویت خود ساقط کند و با یک کودتا حکومت شاه دموکرات تورک را بر انداخت. از آن روز آذربایجان روز خوش ندیده است. تمامی ثروت مادی و معنوی آذربایجان به غارت رفته است ساختار قدرت هم در حال حاظر همانگونه است که در زمان رضا پالانی بوداگر چه در ظاهر کمی عوض شده است ولی ارتش، بروکراسی اداری، آموزش و پرورش… همان است، باید این ساختار غیر دموکراتیک از هم بپاشد و یک ساختار دموکراتیک جایگزین شود. ما هژمونی گرا نیستیم اگر هم باشیم هژمونی ما در خدمت ملل ایران خواهد بود نه بر استعمار آنها.
مبارزه ما با مبارزات کوردها تفاوت آشکاری دارد که فرق آن را فقط پان فارسیستها و پان ایرانیستها می دانند. چرا که پان ایرانیستها از ساخت قدرت در ایران خبر دارندو قدرتی که تورکها به صورت کمیت و کیفیت در ایران دارند آنها می دانند به این خاطر است که آنها بیشترین تخریبات را بر علیه فعالان تورکها داشته اند و بیشترین انرژی خود را برای از بین بردن هویت و زبان ما بکار گرفته اند.
*. یرواند آبراهامیان در کتاب خود با عنوان”ایران بین دو انقلاب” از قول ادوارد براون می نویسد”در ایران تورکها و فارسها مثل آب و روغن هستند که هیچ وقت با هم قاطی نمی شوند و همچنین فارسها کینه پنهانی از تورکها دارند”
**. این اصطلاح را از مطالب استاد ماشاالله رزمی وام گرفته ام
0 Comments:
Post a Comment
<< Home