حوادث مرند در خرداد 1385
گزارش قیام خرداد مرند
شور و شعور مبارزه و تداوم مبارزه با آپارتاید
شهر مرند در مورخه 2و3 خرداد 1385 شمسی شاهد بزرگترین قیام مردمی خود بعد از انقلاب 57 بر علیه آپارتاید و تبعیض بود و در طول این دو روز مردم مرند با سر دادن شعارهای ملی و درخواست حقوق قانونی خود پشت حامیان تهران را به لرزه درآوردند. این قیام مردمی و ضد آپارتاید حاصل تلاش چندین ساله فرزندان صدیق آذربایجان در مرند می باشد. آنان که در طول سالهای گذشته علی الخصوص در طول یک سال گذشته بشترین تبلیغات فرهنگی را در بین مردم جهت آگاهی آنها نسبت به حقوق خود انجام دادند و ذهن مردم را آماده همراهی با خواستهای قانونی خود کردند و بعد آنها را همگام خود ساختند.
در طول یک سال گذشته بیشترین دیوار نویسی، پخش اعلامیه، سی.دی ... در بین مردم صورت گرفته بود در روز عاشورا سی.دی نسل کشی قاراباغ، بیش از 400 جلد کتابچه جیبی"ایران و تورکها" در بین مردم پخش شده بود و همچنین نقش آگاهی بخش تلویزیون"گوناز" هم کاتالیزوری بود که افکاری عمومی را همراه هویت طلبان ترک کرده بود. علاوه بر آن تبعیضات آشکار اقتصادی هم، از جمله انتقال کارخانه احداث نشده"لامپ تصویر" مرند به مناطق فارس نشین ذهن مردم را جهت اعتراض به آپارتاید فارس آماده کرده بود. بسیاری از هویت طلبان از قبل برای اعتراض به انتقال لامپ تصویر به مناطق فارس نشین تبلیغاتی را جهت اعتراض عمومی انجام داده بودند و می خواستند برای اعتراض به این مساله اعتراضات مردمی برگزار کنند که مساله کاریکاتور موهن ورق پاره "ایران" پیش آمد و افکار عمومی را متوجه توهین آشکار ورق پاره ایران کرد و نشان داد که کینه فاشیسم فارس از ملت تورک پایانی ندارد هر چند ما تلرانس و مدارا را تبلیغ کنیم مردم عادی فارس و همچنین شبه روشنفکران آنها پرچمدار ترک ستیزی هستند و در این راه از همه چیز استفاده می کنند تا هویت و زبان ما را از بین ببرند حتی روزنامه ای که با پول بیت المال اداره می شود توپخانه توهین به ملت تورک شده است.
از این رو بود که هویت طلبان ترک بعد از توهین آشکار و نابخشودنی ورق پاره ایران به ملت تورک شروع به تبلیغات جهت دعوت مردم به اعتراضات خیابانی کردند در این بین اعتراضات صدها هزار نفری مردم تبریز و قبل از آن خوی هم افکار عمومی مردم مرند را نسبت به اعتراض به حاکمیت فارس آماده کرده بود در زیر گزارش حوادث این دو روز هر چند به صورت ناقص ولی گویا به سمع و نظر فعالان ملی آذربایجان ارائه می گردد تا حوادث تاریخی آذربایجان در هیچ شهری از نظرها پنهان نباشد و کارهای ننگین فاشیسم بیشتر بر همگان عیان شود و سرکوب مردم معترض به بی عدالتی سندی باشد بر محاکمه عاملان و آمران این سرکوبها در آینده و چهره کریه و زشت دشمنان ملت آذربایجان بیشتر عیان شود و همچنین مزدوران بومی حاکمان تهران در آذربایجان که نقشی در این سرکوب داشته اند بیشتر شناخته شوند.
گزارش روز 2 خرداد
هویت طلبان ترک از چندین روز قبل با پخش اعلامیه مردم را جهت اعتراض به توهین ورق پاره ایران در جلو مسجد المهدی دعوت کرده بودند و ساعت شروع تظاهرات را 6 بعد ازظهر اعلام کرده بودند و بیش 5 هزار اعلامیه در سطح شهر پخش شده بود که مردم را دعوت به اعتراض می کرد.
مسئولان امنیتی و انتظامی شهر مرند یک روز قبل از اعتراضات مردمی افراد مرتبط با هویت طلبان را برای اینکه حرکت اعتراضی را در نطفه خفه کند دستگیر کرده و در" اداره اماکن" تحت بازداشت قرار داده بودند و رئیس اداره اماکن(فردی به نام یوزباشی) به دادستان گفته بود که:"این حرکت در نطفه خفه شد و فردا هیچ اعتراض خیابانی و مردمی صورت نخواهد گرفت"
نیروهای امنیتی و انتظامی به خاطر اینکه جلو مسجد المهدی از نظر امنیتی خیلی مهم بود بیشترین نیروی سرکوب خود را در این منطقه متمرکز کرده بودند و به این خاطر شروع قیام از مرکز شهر(حوض باشی) صورت گرفت مردم عادی(کوتله و قارایاخا) 10 دقیقه مانده به ساعت 6 بعد از ظهر با تجمع در میدان اصلی شهر(حوض باشی) که جمهوری اسلامی میدان امام خمینی نامگذاری کرده است با سر دادن شعار بر علیه دست اندارکاران روزنامه ایران خواستار بسته شدن آن می شوند همه به ترکی شعار می دادند(ایران روزنامه گره ک باغلانا) و ماموران نیروی انتظامی به خاطر ترک بودن بیشتر آنها، رودروی مردم قرار نمی گیرند و مردم با سر دادن شعارهای ملی و هویت طلبانه به سوی خیابان جلفا که فرمانداری هم در آنجا قرار دارد هدایت می شوند همه یک صدا شعار می دادند"هارای هارای من تورکم"،"هرکس کی بی طرفدی فارسداندا..."و یا جمعیت با دیدن جوانان کی در کنار خیابان نظارگر بودند رو به آنها می کردند و شعار می داند"سنده تورک سن بیزده تورک قوشول بیزه تورک اوغلان" و مردم عادی و جوانانی که بی تفاوت به مساله می نگریستند به هیجان آمده و به برادران و خواهران خود می پیوستند و همه با هم به سوی فرمانداری به تظاهرات پرداختند. بعد از یک کیلومتر سردادن شعارهای مختلف همه در جلو فرمانداری تجمع کردند افرادی هم که از راههای دیگر خود را به این محل رسانده بودند هماهنگ با آنهائی که از مرکز شهر حرکت کرده بودند در جلو فرمانداری شروع به شعار دادن کردند(منیم دیلیم اولن دئیل فارس دیلینه دونن دئیل...) جمعیت که تخمینا به 20 هزار نفر می رسید جلو سخنرانی عوام فریبانه فرماندار که به فارسی صحبت می کرد گرفتند و نگذاشتند فرماندار عوام فریب صحبت کند فرماندار می گفت"من به همه شما کار خواهم داد" چیزی که دولت عوام فریب از انجام آن عاجز است و همچنین مردم با دادن شعار"داش باشیوا بئقیرت" مانع سخنرانی ایشان شدند.
مردم عادی که با هیجان خاصی فرزندان هویت طلب خود را تشویق می کردند با دادن شعار"یاشاسین آذربایجان" نفرت خود را از فاشیسم فارس اعلام می کردند مردم معترض بعد از 40 دقیقه تجمع در جلو فرمانداری و دادن شعارهای ملی و انزجار از آپارتاید فارس با دادن شعار"هارای هارای من تورکم"،"آذربایجان بیر اولسون مرکزی تبریز اولسون" به سوی مرکز شهر دوباره به حرکت در آمدند و بعد از عبور از مرکز شهر و خیابان امام خمینی، چهار راه هفت تیر، جلو مسجد المهدی به سوی دانشگاه آزاد حرکت کردند در بین راه هم بیشترین مردم عادی هم به آنها پیوستند. علت حرکت مردم به سوی دانشگاه آزاد محاصره شدن تعدادی از دانشجویان دانشگاه آزاد در جلو دانشگاه توسط نیروهای خود فروخته بسیجی بود که مردم برای اینکه آنها را از مهلکه نجات دهند به سوی دانشگاه حرکت می کردند. طول تجمع در این حال به یک کیلومتر می رسید و مردم مثل سیل در حرکت بودند و از مرکز شهر تا جلو دانشگاه تقریبا در عرض 15 دقیقه طی شد در بین راه برخورد آنچنانی بین نیروهای انتظامی و امنیتی با مردم مشاهده نشد فقط در پمپ بنزین(اولین میدان شهر از طرف ورودی تبریز) نیروهای انتظامی می خواستند جلو حرکت را بگیرند تا مردم به فرزندان خود که در جلو دانشگاه در محاصره بودند نپیوندند ولی مردم حلقه های امنیتی را شکستند و به سوی دانشگاه راه افتادند و به فرزندان خود پیوستند یک ساعت در جلو دانشگاه شعارهای ملی را تکرار کردند و خواستهای قانونی ملت را فریاد زدند نیروهای بسیجی و امنیتی چون قافیه را باخته بودند به پشت بام و داخل ساختمان دانشگاه رفتند و از آنجا بعضی ها شروع به پرتاب سنگ به قیام کنندگان کردند و عده ای از آنها هم از پشت بام دانشگاه و از پنجره های آنها از مردم فیلم برداری می کردند که موجب تحریک مردم و جوانان شدند و عده ای از جوانان برای اینکه جلو کارهای آنها را بگیرند به آنها سنگ پرتاب کردند و موجب شکستن شیشه های پنجره های دانشگاه شدند.
بعد از یک ساعت تجمع در جلو و اطراف دانشگاه آزاد دوباره مردم از جلو دانشگاه حرکت کرده و به سوی مرکز شهر به راه افتادند و همچنین در خیابان خوی نزدیک خوی کورپوسو(پل خوی)نیروهای امنیتی حرکت اعتراضی مردم را به خشونت می کشند و از این طریق می خواستند حرکت ارام مردم عادی را به خاک و خون بکشند و نفوذی های اطلاعاتی بانک صادرات خوی کورپوسو را به آتش می کشند و نیروهای امنیتی هم شروع به دستگیری مردم می کنند در این مرحله تعداد بسیاری از معترضین توسط آنها دستگیر می شوند ولی برخورد نیروهای انتظامی با مردم محترمانه بود. به این صورت بعد از دستگیریهای گسترده و کشیده شدن اعتراضات به خشونت حوالی ساعت 9 شب اعتراضات 2 خرداد مرند به پایان میرسد.
روز 3 خرداد
روز 2 خرداد بعد از اعتراضات گسترده مردم مرند تلویزیون استانی آذربایجان شرقی در خبر ساعت 11 شب خود اعلام می کند که مردم مرند فردا 3 خرداد ساعت 10 صبح جهت اعتراض به عمل تفرقه آمیز روزنامه ایران تظاهرات خواهند کرد و از این طریق می خواستند اعتراضات ملی مردم مرند را تبدیل به راهپیمائی دولتی کنند. در ساعت 10 صبح 3 خرداد عده ای از سپاهیان، بسیجی ها و افراد شاغل در حراست ادارات دولتی از جلو مسجد المهدی به سوی مرکز شهر با دادن شعار"آذربایجان اویاخدی انقلابا دایاخدی" شروع به حرکت می کنند و مردم با شندیدن شعارهای دولتی آنها، با نفرت به آنها نگاه می کردند و برای اینکه نیرنگهای آنها را نقش بر آب کنند با فاصله معناداری پشت سز آنها تجمع کرده و شروع به شعار دادن می کنند"آذربایجان اویاقدی اوز دیلینه دایاقدی"، "آذربایجان جانباز اوز دیلیندن آیریلماز"،" اولوم اولسون فاشیسته" با این شعارها راهپیمائی دولتی آنها را بر هم زده خود مردم یک تظاهرات 20 هزاری نفری به راه می اندازند امام جمعه مرند هم که می خواسته سخنرانی کند مردم مانع سخنرانی او می شوند و مردم به آنها علامت"بوز قورد" نشان داده و آنها را از میدان بیرون می کنند که در این حال نیروهای ضد شورش که از مناطق فارس نشین به شهر مرند آورده شده بودند دخالت می کنند و با ضرب و شتم مردم، حتی به زنان و کودکان هم رحم نمی کردند و در این بین بسیاری از جوانان دستگیر شدند و نیروهای فارس جنایات بزرگی را مرتکب شدند و دستگیر شدگان را به مرکز نگهدای معتادان در زندان "قیرخلار" منتقل میکردند در حالی که نیروهای فارس با گاز اشک آور و باتوم مردم را نشانه می رفتند بسیاری از جوانان با روشن کردن آتش و تجمع در کنار آن گازهای اشک آور را بی اثر میکردند و گاهی هم جوانان به آنها سنگ و کلوخ پرتاب می کردند. این تجمع به شدت تا حوالی ساعت 12 ظهر به طول انجامید ولی به صورت پراکنده تا شب ادامه پیدا کرد بعد از غروب خورشید اعتراضات از مرکز شهر به محلات شهر کشیده شد از جمله در محلات(یالدور، خیابان جهاد، آغ زمین، جهارراه شیخ رفیعیان...) به صورت پراکنده جوانان با نیروهای بسیجی و سپاهی به درگیری می پرداختند جوانان در محلات شعار می دادند"بیز اولمه گه حاضیریق بابکین سربازییق" و با سردادن این شعار به مبارزه با نیروهای تاریک اندیش می پرداختند بعد از سرکوب در شهر حکومت نظامی اعلام نشده برقرار شده بود و همه چهارراه ها را نیروهای بسیجی قرق کرده بودند. افراد زخمی که در این روز به بیمارستان" رازی" مرند منتقل می شدند توسط نیروهای امنیتی دستگیر می شدند و با آنها بد رفتاری می شد در حالی که آنها را شکنجه می کردند به آنها گفته بودند که"شما سربازان بابک هستید؟ شما را ما می کشیم!" همچنین آنهائی هم که دستگیر شده بودند در زندان زیر شکنجه، ماموران امنیتی به آنها گفته بودندکه " شما برای مرگ آماده اید؟ همه شما را نیست و نابود خواهیم کرد"
حواشی:
1. نیروهای انتظامی بیشترین همکاری را با معترضین داشتند و حتی یک سرهنگ نیروی انتظامی مرند که کتک زدن یک پیرزن توسط نیروهای ضد شورش فارس را دیده بود با آنها درگیر شده بود و به آنها گفته بود"شما از جان این ملت چه می خواهید؟"
ساواش هرزندلی
شور و شعور مبارزه و تداوم مبارزه با آپارتاید
شهر مرند در مورخه 2و3 خرداد 1385 شمسی شاهد بزرگترین قیام مردمی خود بعد از انقلاب 57 بر علیه آپارتاید و تبعیض بود و در طول این دو روز مردم مرند با سر دادن شعارهای ملی و درخواست حقوق قانونی خود پشت حامیان تهران را به لرزه درآوردند. این قیام مردمی و ضد آپارتاید حاصل تلاش چندین ساله فرزندان صدیق آذربایجان در مرند می باشد. آنان که در طول سالهای گذشته علی الخصوص در طول یک سال گذشته بشترین تبلیغات فرهنگی را در بین مردم جهت آگاهی آنها نسبت به حقوق خود انجام دادند و ذهن مردم را آماده همراهی با خواستهای قانونی خود کردند و بعد آنها را همگام خود ساختند.
در طول یک سال گذشته بیشترین دیوار نویسی، پخش اعلامیه، سی.دی ... در بین مردم صورت گرفته بود در روز عاشورا سی.دی نسل کشی قاراباغ، بیش از 400 جلد کتابچه جیبی"ایران و تورکها" در بین مردم پخش شده بود و همچنین نقش آگاهی بخش تلویزیون"گوناز" هم کاتالیزوری بود که افکاری عمومی را همراه هویت طلبان ترک کرده بود. علاوه بر آن تبعیضات آشکار اقتصادی هم، از جمله انتقال کارخانه احداث نشده"لامپ تصویر" مرند به مناطق فارس نشین ذهن مردم را جهت اعتراض به آپارتاید فارس آماده کرده بود. بسیاری از هویت طلبان از قبل برای اعتراض به انتقال لامپ تصویر به مناطق فارس نشین تبلیغاتی را جهت اعتراض عمومی انجام داده بودند و می خواستند برای اعتراض به این مساله اعتراضات مردمی برگزار کنند که مساله کاریکاتور موهن ورق پاره "ایران" پیش آمد و افکار عمومی را متوجه توهین آشکار ورق پاره ایران کرد و نشان داد که کینه فاشیسم فارس از ملت تورک پایانی ندارد هر چند ما تلرانس و مدارا را تبلیغ کنیم مردم عادی فارس و همچنین شبه روشنفکران آنها پرچمدار ترک ستیزی هستند و در این راه از همه چیز استفاده می کنند تا هویت و زبان ما را از بین ببرند حتی روزنامه ای که با پول بیت المال اداره می شود توپخانه توهین به ملت تورک شده است.
از این رو بود که هویت طلبان ترک بعد از توهین آشکار و نابخشودنی ورق پاره ایران به ملت تورک شروع به تبلیغات جهت دعوت مردم به اعتراضات خیابانی کردند در این بین اعتراضات صدها هزار نفری مردم تبریز و قبل از آن خوی هم افکار عمومی مردم مرند را نسبت به اعتراض به حاکمیت فارس آماده کرده بود در زیر گزارش حوادث این دو روز هر چند به صورت ناقص ولی گویا به سمع و نظر فعالان ملی آذربایجان ارائه می گردد تا حوادث تاریخی آذربایجان در هیچ شهری از نظرها پنهان نباشد و کارهای ننگین فاشیسم بیشتر بر همگان عیان شود و سرکوب مردم معترض به بی عدالتی سندی باشد بر محاکمه عاملان و آمران این سرکوبها در آینده و چهره کریه و زشت دشمنان ملت آذربایجان بیشتر عیان شود و همچنین مزدوران بومی حاکمان تهران در آذربایجان که نقشی در این سرکوب داشته اند بیشتر شناخته شوند.
گزارش روز 2 خرداد
هویت طلبان ترک از چندین روز قبل با پخش اعلامیه مردم را جهت اعتراض به توهین ورق پاره ایران در جلو مسجد المهدی دعوت کرده بودند و ساعت شروع تظاهرات را 6 بعد ازظهر اعلام کرده بودند و بیش 5 هزار اعلامیه در سطح شهر پخش شده بود که مردم را دعوت به اعتراض می کرد.
مسئولان امنیتی و انتظامی شهر مرند یک روز قبل از اعتراضات مردمی افراد مرتبط با هویت طلبان را برای اینکه حرکت اعتراضی را در نطفه خفه کند دستگیر کرده و در" اداره اماکن" تحت بازداشت قرار داده بودند و رئیس اداره اماکن(فردی به نام یوزباشی) به دادستان گفته بود که:"این حرکت در نطفه خفه شد و فردا هیچ اعتراض خیابانی و مردمی صورت نخواهد گرفت"
نیروهای امنیتی و انتظامی به خاطر اینکه جلو مسجد المهدی از نظر امنیتی خیلی مهم بود بیشترین نیروی سرکوب خود را در این منطقه متمرکز کرده بودند و به این خاطر شروع قیام از مرکز شهر(حوض باشی) صورت گرفت مردم عادی(کوتله و قارایاخا) 10 دقیقه مانده به ساعت 6 بعد از ظهر با تجمع در میدان اصلی شهر(حوض باشی) که جمهوری اسلامی میدان امام خمینی نامگذاری کرده است با سر دادن شعار بر علیه دست اندارکاران روزنامه ایران خواستار بسته شدن آن می شوند همه به ترکی شعار می دادند(ایران روزنامه گره ک باغلانا) و ماموران نیروی انتظامی به خاطر ترک بودن بیشتر آنها، رودروی مردم قرار نمی گیرند و مردم با سر دادن شعارهای ملی و هویت طلبانه به سوی خیابان جلفا که فرمانداری هم در آنجا قرار دارد هدایت می شوند همه یک صدا شعار می دادند"هارای هارای من تورکم"،"هرکس کی بی طرفدی فارسداندا..."و یا جمعیت با دیدن جوانان کی در کنار خیابان نظارگر بودند رو به آنها می کردند و شعار می داند"سنده تورک سن بیزده تورک قوشول بیزه تورک اوغلان" و مردم عادی و جوانانی که بی تفاوت به مساله می نگریستند به هیجان آمده و به برادران و خواهران خود می پیوستند و همه با هم به سوی فرمانداری به تظاهرات پرداختند. بعد از یک کیلومتر سردادن شعارهای مختلف همه در جلو فرمانداری تجمع کردند افرادی هم که از راههای دیگر خود را به این محل رسانده بودند هماهنگ با آنهائی که از مرکز شهر حرکت کرده بودند در جلو فرمانداری شروع به شعار دادن کردند(منیم دیلیم اولن دئیل فارس دیلینه دونن دئیل...) جمعیت که تخمینا به 20 هزار نفر می رسید جلو سخنرانی عوام فریبانه فرماندار که به فارسی صحبت می کرد گرفتند و نگذاشتند فرماندار عوام فریب صحبت کند فرماندار می گفت"من به همه شما کار خواهم داد" چیزی که دولت عوام فریب از انجام آن عاجز است و همچنین مردم با دادن شعار"داش باشیوا بئقیرت" مانع سخنرانی ایشان شدند.
مردم عادی که با هیجان خاصی فرزندان هویت طلب خود را تشویق می کردند با دادن شعار"یاشاسین آذربایجان" نفرت خود را از فاشیسم فارس اعلام می کردند مردم معترض بعد از 40 دقیقه تجمع در جلو فرمانداری و دادن شعارهای ملی و انزجار از آپارتاید فارس با دادن شعار"هارای هارای من تورکم"،"آذربایجان بیر اولسون مرکزی تبریز اولسون" به سوی مرکز شهر دوباره به حرکت در آمدند و بعد از عبور از مرکز شهر و خیابان امام خمینی، چهار راه هفت تیر، جلو مسجد المهدی به سوی دانشگاه آزاد حرکت کردند در بین راه هم بیشترین مردم عادی هم به آنها پیوستند. علت حرکت مردم به سوی دانشگاه آزاد محاصره شدن تعدادی از دانشجویان دانشگاه آزاد در جلو دانشگاه توسط نیروهای خود فروخته بسیجی بود که مردم برای اینکه آنها را از مهلکه نجات دهند به سوی دانشگاه حرکت می کردند. طول تجمع در این حال به یک کیلومتر می رسید و مردم مثل سیل در حرکت بودند و از مرکز شهر تا جلو دانشگاه تقریبا در عرض 15 دقیقه طی شد در بین راه برخورد آنچنانی بین نیروهای انتظامی و امنیتی با مردم مشاهده نشد فقط در پمپ بنزین(اولین میدان شهر از طرف ورودی تبریز) نیروهای انتظامی می خواستند جلو حرکت را بگیرند تا مردم به فرزندان خود که در جلو دانشگاه در محاصره بودند نپیوندند ولی مردم حلقه های امنیتی را شکستند و به سوی دانشگاه راه افتادند و به فرزندان خود پیوستند یک ساعت در جلو دانشگاه شعارهای ملی را تکرار کردند و خواستهای قانونی ملت را فریاد زدند نیروهای بسیجی و امنیتی چون قافیه را باخته بودند به پشت بام و داخل ساختمان دانشگاه رفتند و از آنجا بعضی ها شروع به پرتاب سنگ به قیام کنندگان کردند و عده ای از آنها هم از پشت بام دانشگاه و از پنجره های آنها از مردم فیلم برداری می کردند که موجب تحریک مردم و جوانان شدند و عده ای از جوانان برای اینکه جلو کارهای آنها را بگیرند به آنها سنگ پرتاب کردند و موجب شکستن شیشه های پنجره های دانشگاه شدند.
بعد از یک ساعت تجمع در جلو و اطراف دانشگاه آزاد دوباره مردم از جلو دانشگاه حرکت کرده و به سوی مرکز شهر به راه افتادند و همچنین در خیابان خوی نزدیک خوی کورپوسو(پل خوی)نیروهای امنیتی حرکت اعتراضی مردم را به خشونت می کشند و از این طریق می خواستند حرکت ارام مردم عادی را به خاک و خون بکشند و نفوذی های اطلاعاتی بانک صادرات خوی کورپوسو را به آتش می کشند و نیروهای امنیتی هم شروع به دستگیری مردم می کنند در این مرحله تعداد بسیاری از معترضین توسط آنها دستگیر می شوند ولی برخورد نیروهای انتظامی با مردم محترمانه بود. به این صورت بعد از دستگیریهای گسترده و کشیده شدن اعتراضات به خشونت حوالی ساعت 9 شب اعتراضات 2 خرداد مرند به پایان میرسد.
روز 3 خرداد
روز 2 خرداد بعد از اعتراضات گسترده مردم مرند تلویزیون استانی آذربایجان شرقی در خبر ساعت 11 شب خود اعلام می کند که مردم مرند فردا 3 خرداد ساعت 10 صبح جهت اعتراض به عمل تفرقه آمیز روزنامه ایران تظاهرات خواهند کرد و از این طریق می خواستند اعتراضات ملی مردم مرند را تبدیل به راهپیمائی دولتی کنند. در ساعت 10 صبح 3 خرداد عده ای از سپاهیان، بسیجی ها و افراد شاغل در حراست ادارات دولتی از جلو مسجد المهدی به سوی مرکز شهر با دادن شعار"آذربایجان اویاخدی انقلابا دایاخدی" شروع به حرکت می کنند و مردم با شندیدن شعارهای دولتی آنها، با نفرت به آنها نگاه می کردند و برای اینکه نیرنگهای آنها را نقش بر آب کنند با فاصله معناداری پشت سز آنها تجمع کرده و شروع به شعار دادن می کنند"آذربایجان اویاقدی اوز دیلینه دایاقدی"، "آذربایجان جانباز اوز دیلیندن آیریلماز"،" اولوم اولسون فاشیسته" با این شعارها راهپیمائی دولتی آنها را بر هم زده خود مردم یک تظاهرات 20 هزاری نفری به راه می اندازند امام جمعه مرند هم که می خواسته سخنرانی کند مردم مانع سخنرانی او می شوند و مردم به آنها علامت"بوز قورد" نشان داده و آنها را از میدان بیرون می کنند که در این حال نیروهای ضد شورش که از مناطق فارس نشین به شهر مرند آورده شده بودند دخالت می کنند و با ضرب و شتم مردم، حتی به زنان و کودکان هم رحم نمی کردند و در این بین بسیاری از جوانان دستگیر شدند و نیروهای فارس جنایات بزرگی را مرتکب شدند و دستگیر شدگان را به مرکز نگهدای معتادان در زندان "قیرخلار" منتقل میکردند در حالی که نیروهای فارس با گاز اشک آور و باتوم مردم را نشانه می رفتند بسیاری از جوانان با روشن کردن آتش و تجمع در کنار آن گازهای اشک آور را بی اثر میکردند و گاهی هم جوانان به آنها سنگ و کلوخ پرتاب می کردند. این تجمع به شدت تا حوالی ساعت 12 ظهر به طول انجامید ولی به صورت پراکنده تا شب ادامه پیدا کرد بعد از غروب خورشید اعتراضات از مرکز شهر به محلات شهر کشیده شد از جمله در محلات(یالدور، خیابان جهاد، آغ زمین، جهارراه شیخ رفیعیان...) به صورت پراکنده جوانان با نیروهای بسیجی و سپاهی به درگیری می پرداختند جوانان در محلات شعار می دادند"بیز اولمه گه حاضیریق بابکین سربازییق" و با سردادن این شعار به مبارزه با نیروهای تاریک اندیش می پرداختند بعد از سرکوب در شهر حکومت نظامی اعلام نشده برقرار شده بود و همه چهارراه ها را نیروهای بسیجی قرق کرده بودند. افراد زخمی که در این روز به بیمارستان" رازی" مرند منتقل می شدند توسط نیروهای امنیتی دستگیر می شدند و با آنها بد رفتاری می شد در حالی که آنها را شکنجه می کردند به آنها گفته بودند که"شما سربازان بابک هستید؟ شما را ما می کشیم!" همچنین آنهائی هم که دستگیر شده بودند در زندان زیر شکنجه، ماموران امنیتی به آنها گفته بودندکه " شما برای مرگ آماده اید؟ همه شما را نیست و نابود خواهیم کرد"
حواشی:
1. نیروهای انتظامی بیشترین همکاری را با معترضین داشتند و حتی یک سرهنگ نیروی انتظامی مرند که کتک زدن یک پیرزن توسط نیروهای ضد شورش فارس را دیده بود با آنها درگیر شده بود و به آنها گفته بود"شما از جان این ملت چه می خواهید؟"
ساواش هرزندلی
گزارش سفر به مرند
ملت آذربایجان به ناسیونالیزم ترک و هویت طلبی ایمان آورده اند
میدان ورودی مرند از طرف جاده قدیمی تبریز-مرند با شمایلی از "یا قائم آل محمد" در وسط میدان آراسته شده است و در کنار میدان بر روی کیوسک تلفن عمومی جمله"منیم دیلیم اولن دئیل فارس دیلینه دونن دئیل" بیش از هر چیزی خود نمائی می کند که با برچسبهای رنگی مخصوص بر روی چارچوب فلزی دکه چسبانده شده اند و مامورین جمهوری اسلامی به صورت کامل نتوانسته اند آنرا پاک کنند. هویت طلبان ترک در این شهر قبل و بعد از قیام خرداد 85 با دیوار نویسی وپخش تراکت و اعلامیه حامیان حاکمان ضد ترک تهران را عاصی کرده اند نیروهای ضد ترک و ضد آذربایجانی که بیشتر از میان بسیجیان اغفال شده و سرهنگهای سیاسی سپاه که به منافع شخصی خود فکر می کنند انتخاب می شوند و آنها را دولت مرکزی در مقابل جوانان هویت طلب ترک که به "منافع ملی آذربایجان" می اندیشند قرار می دهد در این شهر با همه هویت طلبان که صحبت می شود همه از منافع ملت آذربایجان حرف می زنند و از زبان ترکی و از زنده نگه داشتن هویت تورکی که زبان ترکی یکی از عناصر اصلی آن می باشد، جوانان هویت طلب با هوشیاری کامل و به صورت عملگرا با مسائل و مشکلات آذربایجان برخورد می کنند و تقریبا احساسات و هیجانات آنی و زودگذر به کناری نهاده شده و بر واقعگرائی و رئالیسم در سیاست و برنامه ریزیها انگشت گذاشته می شود.
در "پارک شهر" مرند با چند جوان 17 و 18 ساله سر صحبت را باز می کنم و صحبت را به حوادث خرداد 85 می کشانم همه از"انقلاب هویت" آذربایجان و شهر مرند با غرور خاصی یاد می کنند و بسیاری از آنها خاطرات تلخ و شیرینی را از حوادث خرداد تعریف می کنند یکی از جوانان از اعزام نیروهای فارس به شهر مرند برای سرکوب قیام ملی خشم خود را نمی تواند پنهان کند و دولت فارسگرای تهران را عامل سرکوب ملت آذربایجان میداند و همچنین مزدوران بومی آنهارا به باد انتقاد می گیرد که به خاطر منافع شخصی خود، رودروی بهترین فرزندان ملت آذربایجان قرار گرفته اند. یکی از جوانان که شاهد کتک خوردن زنان و کودکان توسط ماموران فارس بوده است می گوید"آنها همچون لشکر کوروش و داریوش در شهر آریاتازی می کردند به هیچ کس حتی زنان پیر هم رحم نمی کردند" یکی دیگر از آنها آستین پیراهن خود را بالا می زند و جای زخم حوادث خرداد را نشان می دهد و می گوید" من در حال عبور از خیابان امام خمینی بودم که یک هو چند بسیجی و لباس شخصی که احتمالا از کادرهای سپاه بودند به من و چند رهگذر دیگر حمله کردند و یکی از آنها با چماقی که در دست داشت به بازوی من کوبید و بازوی من زخمی شد" از چماقدراران حاکمان ضد ترک تهران همه جوانان دل پر خونی داشتند.
روزهای جمعه در مرند شهرداری با همکاری ورزش دوستان، ساعت 6 صبح مردم را با اتوبوس به نزدیکترین تپه شهر می برند "یومورو تپه" روزهای جمعه پذیرای همه ورزش دوستان و عاشقان کوه پیمائی می شود و بسیاری از ملتچی ها و هویت طلبان ترک هم به همراه مردم و خانواده های خود برای کوه پیمائی با مردم همگام می شوند و درحالی که با مردم همراه هستند دردهای ملت آذربایجان را با آنها درمیان می گذارند و آنها را نسبت به سرنوشت خود و آذربایجان هوشیارتر می کنند. من در حالی که با سیل جمعیت به طرف بالای تپه می رفتم با چند جوان پر انرژی و با نشاط روبرو شدم که علاوه بر کوه پیمائی و هم صحبتی با مردم خود را برای ورزشها سختتر آماده می کردند که در بالای تپه یا در دامنه های آن کارهای رزمی و فیزیکی جداگانه ای را انجام دهند. از طرز برخورد مودبانه و احترام آمیز آنها می شد فهمید که جزو هویت طلبان ترک هستند اکثر آنها دانشجو بودند یکی از آنها وقتی فهمید که من از تهران آمده ام درباره وضعیت ترکهای تهران از من سوالاتی کرد و از بی تفاوتی ترکهای تهران نسبت به هویت خود و زبان ترکی گله کرد من هم به اندازه دانش خود از وضعیت ترکها در تهران به آنها اطلاعاتی دادم. وقتی من از آنها پرسیدم برای چه این محل را برای ورزشهای رزمی و فیزیکی انتخاب کرده اید؟ یکی از آنها با جدیتی که در قیاقه اش بود جواب داد"منطقه خاورمیانه و ایران آبستن حوادثی بزرگی است ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این حوادث اتفاق خواهد افتاد باید خود را برای روزهای دشوار آینده آماده کنیم باید اول از خود و دوستانمان شروع کنیم و آمادگی های فیزیکی و رزمی خود را باید بالا ببریم بعد ملت خود را منسجم کنیم تا بتوانیم بر مشکلات آذربایجان در آینده فائق آییم همچنین ورزش در کوه اراده انسان را برای مبارزه بیشتر می کند" از روشن بینی و آینده نگری این جوانان ذوق زده شده بودم. اراده پولادین آنها آینده خوشی را برای آذربایجان نوید می داد.
تاکسی ها و اتوبوسها در اکثر شهرهای آذربایجان جنوبی محل بحثهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی می باشد وقتی در مرند هم سوار تاکسی شدم اکثر مسافران از اقتصاد بد آذربایجان گله می کردند و از بی مسئولیتی مدیران و مسئولان دولتی آذربایجان جنوبی شکوه ها میکردند و خرابی اقتصاد آذربایجان به حاکمان ضد آذربایجانی تهران نسبت می دادند. یکی از مسافران که نسبتا جوان بود گفت"دولت می خواهد آذربایجان را بشکند تا ترکها نتوانند سربلند کنند و بگویند ما ترک هستیم آنها غرور ملی ترکهای را می خواهند بشکنند می خواهد همه ما به خاطر یک لقمه نان در شهرهای فارسستان خود را مشغول کارهای پست کنیم و آواره باشیم" دیگری که میانسال بود و می شد فهمید که طرفدار حکومت است گفت" جمهوری اسلامی برای آذربایجان همه کار کرده است ولی شما قدر جمهوری اسلامی را نمدانید و بر علیه آن تبلیغات می کنید" آن جوان که معلوم بود دارای اطلاعات کافی درباره مرند بود به آن مرد میانسال گفت"جمهوری اسلامی برای آذربایجان کاری نکرده است بلکه آذربایجان را دوشیده است در این مرند 7 سال است که می خواهند کارخانه لامپ تصویر ایجاد کنند ولی پول مردم را گرفته اند و هیچ کاری نکرده اند دولت برای مرند و آذربایجان کاری نمی کند فقط منتظر است یک آذربایجانی وطن پرست یک کارگاه یا کارخانه ای را با پول خود بسازد بعد از او مالیات بگیرد" حرفهای منطقی و مستند جوان آب سردی بود که بر سر آن مرد میانسال طرفدار حکومت ریخته شد و ایشان دیگر حرفی برای گفتن نداشت راننده هم با این جوان موافق بود و حرفهای او را تایید می کرد.
زیر پوست شهر می شد هویت طلبی و حفظ زبان ترکی را دید در خیابان که قدم می زنی می توان نام مغازه ها و دکانهائی را به وفور دید که نام ترکی دارند اگر که دولت نامگذاری مغازه ها را به زبان ترکی ممنوع کرده است ولی مردم مرند به مبارزه منفی خود ادامه می دهند همچنین نام اکثر بچه های جدید الولاده ترکی است از آتیلا گرفته تا آرال، آیلار، ائلمان...مردم انقلابی در نامگذاری بچه های خود به نامهای ترکی ایجاد کرده اند و دولت هم نمی تواند از این کار جلوگیری کند حتی آنها هم که حالا نمی توانند اسم خود را به ترکی تغییر دهند برای خود اسامی ترکی انتخاب کرده اند و دوستانشان با آن اسامی آنها را صدا می زنند.
بیگانگی با زبان فارسی و تسلط به زبان ترکی در شهر و در بین خانواده ها بیشتر احساس می شود حتی اکثر جوانان که به ماهواره ترک ست نگاه می کنند به لهجه استانبولی هم آشنائی دارند بعد از قیامهای خرداد مردم بیشتر با هویت و زبان خود آشنائی پیدا کرده اند و تعصب به زبان ترکی بیشتر شده است شعارهای مردم پسند قیام خرداد ورد زبان مردم و بچه هاست"فارس دیلی..." یا" هرکس کی بیطرفدی..." اینگونه شعارهای تمایز هویت بین فارسها و تورکها را در ایران فعلی آشکار می کند. خصوصا تلویزیون"گوناز" نقش بارزی در آگاهی مردم نسبت به هویت خود بازی کرده است. در اکثر کوچه پس کوچه ها فرکانس این تلویزیون بر روی دیوار ها نوشته شده است خصوصا در جلو مدارس و مراکز عمومی یا شعارهای"منیم دیلیم اولن دئیل..." بر روی دیوار بیشتر دیده می شود.
مطبوعات مستقل و آزاد آذربایجان که درد ملت آذربایجان را منعکس می کردند بسته شده است حالا در مرند چند هفته نامه منتشر می شود اکثر مطالب آنها دیکته شده توسط حکومت مرکزی و یا حرفهای حامیان آنها می باشد. در مرند نشریه "جیققلی باخچا" که برای کودکان نشر می بافت توقیف شده است ولی چند نشریه که به زبان فارسی منتشر می شود وجود خارجی دارند"باغچه بان" و "آوای میشو مرند" هر دوتا هفته نامه هستند و بیشتر مطالب معمولی، گزارشات مدیران ادارات را منعکس میکنند. نشریات در مرند غیر حرفه ای هستند آنها دارای خبرنگاران حرفه ای و آموزش دیده نیستند. عکسی که در صفحه اول یکی از آنها درباه اعضا شورای شهر چاپ کرده بود معلوم بود که برای تبلیغات آقایان زده شده است و دقیقا این عکس غیر حرفه ای بودن سردبیر آن را هم می رساند.
احزاب و گروههای سیاسی فارسگرا و مرکزا هم در مرند فعال هستند و بعضی از آنها هم دفتر دارند ولی کسی این گروهها را تحویل نمیگیرد اکثر اعضای آنها مدیران ادارات دولتی و یا نانخور دولت هستند از جمله حزب موتلفه اسلامی و جبهه مشارکت در مرند اعضای فعال دارند اکثر مردم مرند این افراد را "پادوهای سیاسی" می دانند که برای مرکزنشینان رای دلالی می کنند به راحتی می توان گفت که اینها"دلالان سیاسی" هستند که رای مردم را ارزان می خرند و به گروههای فارسگرا در مرکز می فروشند. این گروهها خصوصا در ایام انتخابات فرمایشی مرکز، فعال می شوند. مردم می پرسند اگر اینها می خواهند برای ملت آذربایجان کار کنند چرا تابع تهران نشینان و قدرت طلبان در تهران هستند؟ بیایند با نام آذربایجان برای ملت آذربایجان حزب تاسیس کنند و از حقوق قانونی آنها دفاع کنند. در طول تاریخ، آذربایجان برای تهران تعیین تکلیف کرده است نه تهران برای آذربایجان ولی حالا این افراد دلال صفت به راحتی رای ملت آذربایجان را می فروشند حتی خود آذربایجان را اینها به یک موبایل یا ماشین می فروشند!
در مرند بیش از 100 مسجد وجود دارد که در بسیاری از آنها پایگاه های بسیج وجود دارد و جوانان نا آگاه را جذب می کنند با اغفال آنها، آنها را در مقابل ملت قرار می دهند. چند پایگاه بسیج در مرند از همه بیشتر فعالیت ضد ترکی و ضد آذربایجانی دارند1. پایگاه مسجد المهدی که فعالیتهای زیادی برای ضدیت با آذربایجان دارد و همچنین فعالیت این پایگاه بیشتر درباره کارهای فرهنگی و برگزاری نمایشگاه ها می باشد.2 پایگاه مسجد جان آغا: این مسجد از زمان انقلاب مرکز گروهای اطلاعاتی و سنتی می باشد بیتشر اطلاعاتی های مرند از اعضای سابق این پایگاه بوده اند حتی بسیاری از نیروهای سپاهی و اطلاعاتی مرند که در شهرهای دیگر آذربایجان فعالیت می کنند از اعضای فعال این پایگاه بوده اند. از جمله در ادارات تبریز که بعضی از مرندیها در حراست این ادارات و دانشگاهها مشغول هستند از جمله دراداره اطلاعات تبریز، استانداری، دانشگاه تبریز، دانشگاه آزاد تبریز و دیگر ادارات تبریزاکثرا سابقه فعالیت در پایگاه مسجد جان آغا داشته اند. اعضای این پایگاه نفوذ بیشتری در تمام ادارات مرند دارند از جمله در آموزش و پرورش، شهرداری، بنیاد شهید، اطلاعات، سپاه، فرمانداری... و در بسیج ادارات و حراست ادارات هم دارای نفوذ قابل توجهی می باشد.
مرند دارای دو دانشگاه (پیام نور وآزاد) و یک آموزشکده فنی است و این دانشگاهها در رشد هویت طلبی و ناسیونالیزم ترک در مرند نقش خوبی داشته اند در دانشگاه آزاد چند سال پیش نشریه دانشجوئی "نسیم" منتشر می شد که توسط نیروهای ضد آذربایجانی بسته شد و همچنین در دانشگاه پیام نور هم نشریه "چالیش"منتشر می شد که با سنگ اندازی نیروهای بسیجی این دانشگاه توقیف شد در توقیف این نشریه بسیج دانشگاه پیام نور از جمله رئیس سابق بسیج که حالا فارغ التحصیل شده است نقش پررنگی داشته است.
.
استقلال آذربایجان جنوبی و استقلال طلبی امروزه در مرند بین جوانان و مردم امری کاملا جا افتاده است از هر کس که می پرسی برای آینده آذربایجان جنوبی حامی استقلال یا فدرال هستی؟ اکثرا با استدلالهای صحیح استقلال را برای آذربایجان پیشنهاد می کنند و طرفدار استقلال آذربایجان جنوبی هستند و فدرالیزم را تامین کننده منافع فاشیسم آریائی می دانند و اعتقادی به فدرالیزم ندارند و در مقابل آنهائی که می گویند آذربایجان ممکن است از نظر اقتصادی نتواند خود را تامین کند می گویند این فارسستان است که چیزی برای تامین اقتصاد خود ندارد آذربایجان برای اداره خود همه چیز دارد از نفت(بلوکهای نفتی مغان) گرفته تا گاز(گاز خزر) معادن مختلف، نیروی کار فعال، نیروی انسانی اندیشمند و مدیر و همچنین موقعیت استراتئزیک آذربایجان جنوبی که با چند کشور همسایه است. این دروغ و شایعه سازی فارسها را که آذربایجان نمی تواند از نظر اقتصادی خود را تامین کند را هیچ هویت طلبی قبول نمی کند. چرا که فارسها خود برای اداره اقتصادی خویش چیزی ندارند و می خواهند با استعمار و استثمار ملل غیر فارس به آروزهای پوچ خود برسند.
نظر اکثر جوانان در مرند بر اشغالی بودن آذربایجان جنوبی می باشد چرا که آنها معتقد هستند که بعد از قتل عام ملت آذربایجان در21 آذر 1325 ارتش فارشیسم آریائی آذربایجان را اشغال کرده است و امروزه هم آذربایجان جنوبی تحت اشغال آنهاست و باید به این اشغالگری فارسها پایان داده شود و مبارزه و مقاومت باید تا پایان اشغالگری ادامه داشته باشد و بسیاری از جوانان پیشنهاد می کردن که فعالین خارج از کشور باید در این باره فعالیتهای دیپلماتیک انجام دهند تا آذربایجان جنوبی را به عنوان"منطقه پرواز ممنوع" مثل کردستان عراق در زمان صدام از طرف جامعه جهانی اعلام شود.
در مرند مثل اکثر شهرهای آذربایجان جنوبی مردم یک راه برای سعادت خود پیدا کرده اند و آن همان ناسیونالیزم ترک و هویت طلبی می باشد مردم از تجربه راههای دیگر از جمله ایرانگرائی، امت اسلامی، اصلاح طلبی... چیزی عایدشان نشده و همه چیز خود را در راه ایرانگرائی آریا محور، اسلامگرائی آریائی، اصلاح طلبی پان فارسیستی از دست داده اند و حالا می خواهند به منافع ملی خود فکر کنند و منافع ملی خود را هم در ملی گرائی ترک و هویت طلبی می بینند و از استعمار فرهنگی، اقتصادی ... نفرت دارند.
ساواش هرزندلی
ملت آذربایجان به ناسیونالیزم ترک و هویت طلبی ایمان آورده اند
میدان ورودی مرند از طرف جاده قدیمی تبریز-مرند با شمایلی از "یا قائم آل محمد" در وسط میدان آراسته شده است و در کنار میدان بر روی کیوسک تلفن عمومی جمله"منیم دیلیم اولن دئیل فارس دیلینه دونن دئیل" بیش از هر چیزی خود نمائی می کند که با برچسبهای رنگی مخصوص بر روی چارچوب فلزی دکه چسبانده شده اند و مامورین جمهوری اسلامی به صورت کامل نتوانسته اند آنرا پاک کنند. هویت طلبان ترک در این شهر قبل و بعد از قیام خرداد 85 با دیوار نویسی وپخش تراکت و اعلامیه حامیان حاکمان ضد ترک تهران را عاصی کرده اند نیروهای ضد ترک و ضد آذربایجانی که بیشتر از میان بسیجیان اغفال شده و سرهنگهای سیاسی سپاه که به منافع شخصی خود فکر می کنند انتخاب می شوند و آنها را دولت مرکزی در مقابل جوانان هویت طلب ترک که به "منافع ملی آذربایجان" می اندیشند قرار می دهد در این شهر با همه هویت طلبان که صحبت می شود همه از منافع ملت آذربایجان حرف می زنند و از زبان ترکی و از زنده نگه داشتن هویت تورکی که زبان ترکی یکی از عناصر اصلی آن می باشد، جوانان هویت طلب با هوشیاری کامل و به صورت عملگرا با مسائل و مشکلات آذربایجان برخورد می کنند و تقریبا احساسات و هیجانات آنی و زودگذر به کناری نهاده شده و بر واقعگرائی و رئالیسم در سیاست و برنامه ریزیها انگشت گذاشته می شود.
در "پارک شهر" مرند با چند جوان 17 و 18 ساله سر صحبت را باز می کنم و صحبت را به حوادث خرداد 85 می کشانم همه از"انقلاب هویت" آذربایجان و شهر مرند با غرور خاصی یاد می کنند و بسیاری از آنها خاطرات تلخ و شیرینی را از حوادث خرداد تعریف می کنند یکی از جوانان از اعزام نیروهای فارس به شهر مرند برای سرکوب قیام ملی خشم خود را نمی تواند پنهان کند و دولت فارسگرای تهران را عامل سرکوب ملت آذربایجان میداند و همچنین مزدوران بومی آنهارا به باد انتقاد می گیرد که به خاطر منافع شخصی خود، رودروی بهترین فرزندان ملت آذربایجان قرار گرفته اند. یکی از جوانان که شاهد کتک خوردن زنان و کودکان توسط ماموران فارس بوده است می گوید"آنها همچون لشکر کوروش و داریوش در شهر آریاتازی می کردند به هیچ کس حتی زنان پیر هم رحم نمی کردند" یکی دیگر از آنها آستین پیراهن خود را بالا می زند و جای زخم حوادث خرداد را نشان می دهد و می گوید" من در حال عبور از خیابان امام خمینی بودم که یک هو چند بسیجی و لباس شخصی که احتمالا از کادرهای سپاه بودند به من و چند رهگذر دیگر حمله کردند و یکی از آنها با چماقی که در دست داشت به بازوی من کوبید و بازوی من زخمی شد" از چماقدراران حاکمان ضد ترک تهران همه جوانان دل پر خونی داشتند.
روزهای جمعه در مرند شهرداری با همکاری ورزش دوستان، ساعت 6 صبح مردم را با اتوبوس به نزدیکترین تپه شهر می برند "یومورو تپه" روزهای جمعه پذیرای همه ورزش دوستان و عاشقان کوه پیمائی می شود و بسیاری از ملتچی ها و هویت طلبان ترک هم به همراه مردم و خانواده های خود برای کوه پیمائی با مردم همگام می شوند و درحالی که با مردم همراه هستند دردهای ملت آذربایجان را با آنها درمیان می گذارند و آنها را نسبت به سرنوشت خود و آذربایجان هوشیارتر می کنند. من در حالی که با سیل جمعیت به طرف بالای تپه می رفتم با چند جوان پر انرژی و با نشاط روبرو شدم که علاوه بر کوه پیمائی و هم صحبتی با مردم خود را برای ورزشها سختتر آماده می کردند که در بالای تپه یا در دامنه های آن کارهای رزمی و فیزیکی جداگانه ای را انجام دهند. از طرز برخورد مودبانه و احترام آمیز آنها می شد فهمید که جزو هویت طلبان ترک هستند اکثر آنها دانشجو بودند یکی از آنها وقتی فهمید که من از تهران آمده ام درباره وضعیت ترکهای تهران از من سوالاتی کرد و از بی تفاوتی ترکهای تهران نسبت به هویت خود و زبان ترکی گله کرد من هم به اندازه دانش خود از وضعیت ترکها در تهران به آنها اطلاعاتی دادم. وقتی من از آنها پرسیدم برای چه این محل را برای ورزشهای رزمی و فیزیکی انتخاب کرده اید؟ یکی از آنها با جدیتی که در قیاقه اش بود جواب داد"منطقه خاورمیانه و ایران آبستن حوادثی بزرگی است ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این حوادث اتفاق خواهد افتاد باید خود را برای روزهای دشوار آینده آماده کنیم باید اول از خود و دوستانمان شروع کنیم و آمادگی های فیزیکی و رزمی خود را باید بالا ببریم بعد ملت خود را منسجم کنیم تا بتوانیم بر مشکلات آذربایجان در آینده فائق آییم همچنین ورزش در کوه اراده انسان را برای مبارزه بیشتر می کند" از روشن بینی و آینده نگری این جوانان ذوق زده شده بودم. اراده پولادین آنها آینده خوشی را برای آذربایجان نوید می داد.
تاکسی ها و اتوبوسها در اکثر شهرهای آذربایجان جنوبی محل بحثهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی می باشد وقتی در مرند هم سوار تاکسی شدم اکثر مسافران از اقتصاد بد آذربایجان گله می کردند و از بی مسئولیتی مدیران و مسئولان دولتی آذربایجان جنوبی شکوه ها میکردند و خرابی اقتصاد آذربایجان به حاکمان ضد آذربایجانی تهران نسبت می دادند. یکی از مسافران که نسبتا جوان بود گفت"دولت می خواهد آذربایجان را بشکند تا ترکها نتوانند سربلند کنند و بگویند ما ترک هستیم آنها غرور ملی ترکهای را می خواهند بشکنند می خواهد همه ما به خاطر یک لقمه نان در شهرهای فارسستان خود را مشغول کارهای پست کنیم و آواره باشیم" دیگری که میانسال بود و می شد فهمید که طرفدار حکومت است گفت" جمهوری اسلامی برای آذربایجان همه کار کرده است ولی شما قدر جمهوری اسلامی را نمدانید و بر علیه آن تبلیغات می کنید" آن جوان که معلوم بود دارای اطلاعات کافی درباره مرند بود به آن مرد میانسال گفت"جمهوری اسلامی برای آذربایجان کاری نکرده است بلکه آذربایجان را دوشیده است در این مرند 7 سال است که می خواهند کارخانه لامپ تصویر ایجاد کنند ولی پول مردم را گرفته اند و هیچ کاری نکرده اند دولت برای مرند و آذربایجان کاری نمی کند فقط منتظر است یک آذربایجانی وطن پرست یک کارگاه یا کارخانه ای را با پول خود بسازد بعد از او مالیات بگیرد" حرفهای منطقی و مستند جوان آب سردی بود که بر سر آن مرد میانسال طرفدار حکومت ریخته شد و ایشان دیگر حرفی برای گفتن نداشت راننده هم با این جوان موافق بود و حرفهای او را تایید می کرد.
زیر پوست شهر می شد هویت طلبی و حفظ زبان ترکی را دید در خیابان که قدم می زنی می توان نام مغازه ها و دکانهائی را به وفور دید که نام ترکی دارند اگر که دولت نامگذاری مغازه ها را به زبان ترکی ممنوع کرده است ولی مردم مرند به مبارزه منفی خود ادامه می دهند همچنین نام اکثر بچه های جدید الولاده ترکی است از آتیلا گرفته تا آرال، آیلار، ائلمان...مردم انقلابی در نامگذاری بچه های خود به نامهای ترکی ایجاد کرده اند و دولت هم نمی تواند از این کار جلوگیری کند حتی آنها هم که حالا نمی توانند اسم خود را به ترکی تغییر دهند برای خود اسامی ترکی انتخاب کرده اند و دوستانشان با آن اسامی آنها را صدا می زنند.
بیگانگی با زبان فارسی و تسلط به زبان ترکی در شهر و در بین خانواده ها بیشتر احساس می شود حتی اکثر جوانان که به ماهواره ترک ست نگاه می کنند به لهجه استانبولی هم آشنائی دارند بعد از قیامهای خرداد مردم بیشتر با هویت و زبان خود آشنائی پیدا کرده اند و تعصب به زبان ترکی بیشتر شده است شعارهای مردم پسند قیام خرداد ورد زبان مردم و بچه هاست"فارس دیلی..." یا" هرکس کی بیطرفدی..." اینگونه شعارهای تمایز هویت بین فارسها و تورکها را در ایران فعلی آشکار می کند. خصوصا تلویزیون"گوناز" نقش بارزی در آگاهی مردم نسبت به هویت خود بازی کرده است. در اکثر کوچه پس کوچه ها فرکانس این تلویزیون بر روی دیوار ها نوشته شده است خصوصا در جلو مدارس و مراکز عمومی یا شعارهای"منیم دیلیم اولن دئیل..." بر روی دیوار بیشتر دیده می شود.
مطبوعات مستقل و آزاد آذربایجان که درد ملت آذربایجان را منعکس می کردند بسته شده است حالا در مرند چند هفته نامه منتشر می شود اکثر مطالب آنها دیکته شده توسط حکومت مرکزی و یا حرفهای حامیان آنها می باشد. در مرند نشریه "جیققلی باخچا" که برای کودکان نشر می بافت توقیف شده است ولی چند نشریه که به زبان فارسی منتشر می شود وجود خارجی دارند"باغچه بان" و "آوای میشو مرند" هر دوتا هفته نامه هستند و بیشتر مطالب معمولی، گزارشات مدیران ادارات را منعکس میکنند. نشریات در مرند غیر حرفه ای هستند آنها دارای خبرنگاران حرفه ای و آموزش دیده نیستند. عکسی که در صفحه اول یکی از آنها درباه اعضا شورای شهر چاپ کرده بود معلوم بود که برای تبلیغات آقایان زده شده است و دقیقا این عکس غیر حرفه ای بودن سردبیر آن را هم می رساند.
احزاب و گروههای سیاسی فارسگرا و مرکزا هم در مرند فعال هستند و بعضی از آنها هم دفتر دارند ولی کسی این گروهها را تحویل نمیگیرد اکثر اعضای آنها مدیران ادارات دولتی و یا نانخور دولت هستند از جمله حزب موتلفه اسلامی و جبهه مشارکت در مرند اعضای فعال دارند اکثر مردم مرند این افراد را "پادوهای سیاسی" می دانند که برای مرکزنشینان رای دلالی می کنند به راحتی می توان گفت که اینها"دلالان سیاسی" هستند که رای مردم را ارزان می خرند و به گروههای فارسگرا در مرکز می فروشند. این گروهها خصوصا در ایام انتخابات فرمایشی مرکز، فعال می شوند. مردم می پرسند اگر اینها می خواهند برای ملت آذربایجان کار کنند چرا تابع تهران نشینان و قدرت طلبان در تهران هستند؟ بیایند با نام آذربایجان برای ملت آذربایجان حزب تاسیس کنند و از حقوق قانونی آنها دفاع کنند. در طول تاریخ، آذربایجان برای تهران تعیین تکلیف کرده است نه تهران برای آذربایجان ولی حالا این افراد دلال صفت به راحتی رای ملت آذربایجان را می فروشند حتی خود آذربایجان را اینها به یک موبایل یا ماشین می فروشند!
در مرند بیش از 100 مسجد وجود دارد که در بسیاری از آنها پایگاه های بسیج وجود دارد و جوانان نا آگاه را جذب می کنند با اغفال آنها، آنها را در مقابل ملت قرار می دهند. چند پایگاه بسیج در مرند از همه بیشتر فعالیت ضد ترکی و ضد آذربایجانی دارند1. پایگاه مسجد المهدی که فعالیتهای زیادی برای ضدیت با آذربایجان دارد و همچنین فعالیت این پایگاه بیشتر درباره کارهای فرهنگی و برگزاری نمایشگاه ها می باشد.2 پایگاه مسجد جان آغا: این مسجد از زمان انقلاب مرکز گروهای اطلاعاتی و سنتی می باشد بیتشر اطلاعاتی های مرند از اعضای سابق این پایگاه بوده اند حتی بسیاری از نیروهای سپاهی و اطلاعاتی مرند که در شهرهای دیگر آذربایجان فعالیت می کنند از اعضای فعال این پایگاه بوده اند. از جمله در ادارات تبریز که بعضی از مرندیها در حراست این ادارات و دانشگاهها مشغول هستند از جمله دراداره اطلاعات تبریز، استانداری، دانشگاه تبریز، دانشگاه آزاد تبریز و دیگر ادارات تبریزاکثرا سابقه فعالیت در پایگاه مسجد جان آغا داشته اند. اعضای این پایگاه نفوذ بیشتری در تمام ادارات مرند دارند از جمله در آموزش و پرورش، شهرداری، بنیاد شهید، اطلاعات، سپاه، فرمانداری... و در بسیج ادارات و حراست ادارات هم دارای نفوذ قابل توجهی می باشد.
مرند دارای دو دانشگاه (پیام نور وآزاد) و یک آموزشکده فنی است و این دانشگاهها در رشد هویت طلبی و ناسیونالیزم ترک در مرند نقش خوبی داشته اند در دانشگاه آزاد چند سال پیش نشریه دانشجوئی "نسیم" منتشر می شد که توسط نیروهای ضد آذربایجانی بسته شد و همچنین در دانشگاه پیام نور هم نشریه "چالیش"منتشر می شد که با سنگ اندازی نیروهای بسیجی این دانشگاه توقیف شد در توقیف این نشریه بسیج دانشگاه پیام نور از جمله رئیس سابق بسیج که حالا فارغ التحصیل شده است نقش پررنگی داشته است.
.
استقلال آذربایجان جنوبی و استقلال طلبی امروزه در مرند بین جوانان و مردم امری کاملا جا افتاده است از هر کس که می پرسی برای آینده آذربایجان جنوبی حامی استقلال یا فدرال هستی؟ اکثرا با استدلالهای صحیح استقلال را برای آذربایجان پیشنهاد می کنند و طرفدار استقلال آذربایجان جنوبی هستند و فدرالیزم را تامین کننده منافع فاشیسم آریائی می دانند و اعتقادی به فدرالیزم ندارند و در مقابل آنهائی که می گویند آذربایجان ممکن است از نظر اقتصادی نتواند خود را تامین کند می گویند این فارسستان است که چیزی برای تامین اقتصاد خود ندارد آذربایجان برای اداره خود همه چیز دارد از نفت(بلوکهای نفتی مغان) گرفته تا گاز(گاز خزر) معادن مختلف، نیروی کار فعال، نیروی انسانی اندیشمند و مدیر و همچنین موقعیت استراتئزیک آذربایجان جنوبی که با چند کشور همسایه است. این دروغ و شایعه سازی فارسها را که آذربایجان نمی تواند از نظر اقتصادی خود را تامین کند را هیچ هویت طلبی قبول نمی کند. چرا که فارسها خود برای اداره اقتصادی خویش چیزی ندارند و می خواهند با استعمار و استثمار ملل غیر فارس به آروزهای پوچ خود برسند.
نظر اکثر جوانان در مرند بر اشغالی بودن آذربایجان جنوبی می باشد چرا که آنها معتقد هستند که بعد از قتل عام ملت آذربایجان در21 آذر 1325 ارتش فارشیسم آریائی آذربایجان را اشغال کرده است و امروزه هم آذربایجان جنوبی تحت اشغال آنهاست و باید به این اشغالگری فارسها پایان داده شود و مبارزه و مقاومت باید تا پایان اشغالگری ادامه داشته باشد و بسیاری از جوانان پیشنهاد می کردن که فعالین خارج از کشور باید در این باره فعالیتهای دیپلماتیک انجام دهند تا آذربایجان جنوبی را به عنوان"منطقه پرواز ممنوع" مثل کردستان عراق در زمان صدام از طرف جامعه جهانی اعلام شود.
در مرند مثل اکثر شهرهای آذربایجان جنوبی مردم یک راه برای سعادت خود پیدا کرده اند و آن همان ناسیونالیزم ترک و هویت طلبی می باشد مردم از تجربه راههای دیگر از جمله ایرانگرائی، امت اسلامی، اصلاح طلبی... چیزی عایدشان نشده و همه چیز خود را در راه ایرانگرائی آریا محور، اسلامگرائی آریائی، اصلاح طلبی پان فارسیستی از دست داده اند و حالا می خواهند به منافع ملی خود فکر کنند و منافع ملی خود را هم در ملی گرائی ترک و هویت طلبی می بینند و از استعمار فرهنگی، اقتصادی ... نفرت دارند.
ساواش هرزندلی