Dilimiz Azad Olsun!- آزادی زبان ترکی- دیلیمیز آزاد اولسون

Thursday, July 19, 2007

عباس لسانی تنها نیست

اخبار نگران کننده ای از زندان اردبیل می رسد حاکمیت هر روز حقوق قانونی عباس لسانی را در زندان هم محدود می کند و به ایشان اجازه مرخصی و ملاقات با خانواده که حق هر زندانی است نمی دهد و حاکمیت می خواهد با این کارهای ضد بشری عباس لسانی را وادار به دست کشیدن از اهداف ملی خود کند ولی اشتباه حاکمیت هم در این است که با فشار و زور می خواهد فرزند ملتی که به آزادیخواهی مشهور است به دست کشیدن از مطالبات قانونی خود وادار کند، عباس لسانی هیچ خواسته غیر قانونی و غیر مدنی نداشته است و تمامی مبارزات خود را هم به صورت مدنی جلو برده و حتی افرادی هم که از روی احساسات می خواستند به اماکن عمومی در اعتراضات اردبیل در خرداد 85 ضربه وارده کنند با سخنرانی مشهور خود جلو آنها را گرفته بود و نگذاشته بود که افراد احساسی به اماکن عمومی صدمه وارد کنند ولی حاکمیت فارسپرست به جای تشکر از عباس لسانی و گردن نهادن به خواسته های مدنی ایشان، ایشان را به همراه یاران با وفایش زندانی می کند و تحت شکنجه قرار میدهد

با این همه فشارهای غیر قانونی، عباس لسانی باز دست از مبارزات مدنی خود بر نداشته است و به مبارزات مدنی خویش حتی در داخل زندان هم ادامه می دهد و حاکمیت هم به خاطر درایت لسانی در مبارزه مدنی و کیش های پی در پی لسانی به حاکمیت و نوچه های حاکمیت در اردبیل، آنها را عصبانی کرده است و آنها هم چون قواعد بازی مدنی را هیچ وقت رعایت نکرده اند و مثل دیو عصبانی عمل می کنند و می خواهند از حربه زور و قدرت غیر مشروع و غیر قانونی استفاده کنند لسانی و خانواده اش را تهدید می کنند که در صورت ادامه مبارزه مدنی ، ایشان را به شهرهای فارسستان تبعید خواهند کرد و غیره...

حاکمیت خوب می داند که لسانی هر جا باشد همه افراد آن شهر و زندان تحت تاثیر شخصیت تاثیر گذار او قرار خواهند گرفت به این خاطر تابحال این تهدیدهای خود را عملی نکرده وگرنه اگر می دانست که با تبعید لسانی به کرمان ایشان را تحت کنترل خواهد گرفت حتما تابحال این کار را می کرد ولی حاکمان بهتر از همه می دانند که شخصیت لسانی تاثیر گذار است و هرجا باشد کار خود را خواهد و هزاران نفر را پیرو اهداف والای انسانی خود خواهد کرد و ترکهای با غیرت همه جا فرزند خود را در آغوش خواهند گرفت حتی در کرمان، عاشق خواستهای قانونی او خواهند شد. حاکمیت از این بیداری ملی تورکها در شهرها فارسستان می ترسد که لسانی را تبعید نمی کند یکی از دوستان تعریف می کرد که به خاطر سوء تفاهمی چند روزی را در یکی از زندانهای فارسستان سپری کرده بود ایشان روز اول فکر می کرده که تنها خواهد بود و در زندان هیچ آشنائی نخواهد بود که به ایشان کمک کند ولی می گفت در اولین ورودم به زندان سرباز تورک با متانت از من پذیرائی کرد و مرا راهنمائی کرد و به من کمک کرد بعد در بند زندان هم تا شنیدند من تورک هستم چندین نفر تورک که به خاطر جرایم تصادفی و جاده ای در زندان بودند به کمک من شتافتند و همه چیز برای من مهیا کردند از فلاسک چای تا تخت و غذا...

پادوهای حاکمیت در اردبیل از این ملی گرائی تورک می ترسند که اگر لسانی را به فارسستان تبعید کنند زندان آنجا هم تبدیل به محل ملی گرائی تورکی شود و حتی فارس ها هم تحت تاثیر اهداف والای انسانی لسانی قرار گیرند و مدافع ایشان شوند

هدف حاکمیت از این تهدیدها چیست؟ حاکمیت با این تهدید های ظالمانه می خواهد لسانی را مجبور به دست کشیدن از مبارزات مدنی خویش کند و ایشان را در زندان منزوی کند و روحیه ایشان، دوستداران ایشان را تضعیف کند ولی آیا حاکمیت می تواند به این اهداف نامشروع و ضد بشری خود برسد؟ شجاعت به همراه درایتی که لسانی تابحال از خود نشان داده و سیاستی که بکار برده نشان می دهد که حاکمیت بازنده این بازی خواهد بود و مجبور خواهد شد که تن به خواستهای قانونی و مشروع عباس لسانی که مطالبات میلیونها تورک در آذربایحان و ایران است بدهد و جام زهر تلخی که خود آماده کرده سر بکشد. پادو های دست چندم حاکمیت در اردبیل دیر یا زود این کار را خواهند کرد و مجبور خواهند بود که با واقعیت حرکت ملی روبرو شوند این حرکت ملی و مدنی را بپذیرند.

حاکمیت باید بداند که لسانی یک فرد نیست و هزاران نفر پیرو افکار والای انسانی ایشان هستند و نام آوازه ایشان به خاطر مبارزه با ظلم، مرزهای آذربایجان و ایران را در نوردیده و در کشور های دیگر هم افراد بسیاری هستند که طرفدار مبارزات ایشان هستند و افکار مدرن و مترقی ایشان را قبول دارند و حامی ایشان هستند و لسانی را رهبر خود می دانند اگر چه لسانی ادعای رهبری ندارد و خود را یک میللتچی می داند و جان خود را حاظر است فدای آذربایجان کند چنانکه در اعتراضات خرداد 85 اردبیل گفته بود"برای شهادت می آیم" واقعا هم هرلحظه آماده شهادت در راه آذربایجان بوده است و به این خاطر است که هزاران نفر عاشق مبارزات ایشان شده اند و می خواهند به همراه ایشان زنجیرهای اسارت را پاره کنند زنجیرهائی که بر زبان، دست و پای ما بسته شده است .

نگارنده دو بار از نزدیک لسانی را دیده ام یک بار در مراسم ملی قلعه بابک سال 82 و یک بار هم در مراسم ملی سالگرد ستارخان کبیر در تهران سال 84 که ایشان را مبارزی شجاع و با درایت یافتم شجاعت و درایتی که در بسیاری از فعالان ملی کمتر دیدم ایشان در صفحه شطرنج مبارزات مدنی دقیقا می داند که کدام مهره را کی حرکت دهد و حرکتهای احتمالی حریف را هم تحت نظر دارد به این خاطر است که حاکمیت در مقابل درایت ایشان مجبور به عقب نشینی خواهد بود و اگر هم صفحه بازی را به هم بریزد با خشم جوانان حرکت ملی مواجه خواهد شد و محتملا در آن صورت پادوهای حاکمیت از آذربایجان فرار خواهند کرد و برای حفظ جان خویش دنبال سوراخ موش خواهند گشت

بایکال بیجاری- بیجار آزربایجان

27/4/86


0 Comments:

Post a Comment

<< Home