روز جهانی زبان مادری و سکوت فعالان حقوق بشر در ايران
21 فوريه مصادف با 2 اسفند ماه از طرف سازمان يونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری انتخاب شده است و هر سال در تمام دنيا در اين روز جشنهای مجللی در اکثر کشورها برگزار می شود و پيام مدير يونسکو برای حفظ و آموزش تمام زبانهای دنيا قرائت می شود، ولی در ايران دفتر يونسکو در تهران با سکوت از کنار اين مساله می گذرد و هيچ گونه برنامه ای برگزار نمی شود و پيامی درباره اين روز بين المللی داده نمی شود و فعالان حقوق بشر هم با سکوت کامل از کنار اين روز می گذرند و روزنامه ها هم خبر جشنها و پيام مدير يونسکو برای اين روز را بايکوت می کنند. چرا درباره روزجهانی زن فعالان دروغين حقوق بشر اين همه داد و بی داد می کنند و سمينار برگزار می کنند و بيانيه صادر می کنند و سخنرانی می کنند اما از کنار اين روز که خيلی هم مهم است با سکوت رد می شوند؟ هم وطنان فارس و فعالان فرهنگی آنها که به زبان مادری خود خيلی علاقه نشان می دهند و می خواهند با زور اسلحه هم که شده آن را به ديگران تحميل کنند چرا برای زبان مادريشان در اين روز جشنی نمی گيرند و سخنرانی نمی کنند؟ آيا از اين روز اطلاعی ندارند؟ يا خود را به تغافل زده اند؟ محتملا که آنها از اين روزخبر دارند و در دلشان هم خيلی دوست دارند برای اين روز جشنی برپا کنند اما از آگاهی ملل تحت ستم ايران می ترسند. از اين می ترسند که آنها هم بخواهند برای زبان مادری خود جشن بگيرند و مساله زبانها و فرهنگها در ايران بين المللی شود. و آن وقت بايد به سازمانهای حقوق بشری به علت سرکوب و نابودی زبانهای ملل ايران پاسخ گو باشند. و دروغهای خود را پس بگيرند، چرا که تابحال وجود زبانهای گوناگون را در ايران کتمان کرده اند، و از آنها به عنوان لهجه های محلی نام برده اند. غافل از اينکه در ايران چندين زبان زنده داريم که با سرکوب آنها هم، به زندگی خود ادامه می دهند از جمله : ترکی، کردی، عربی، بلوچی، لری، گيلکی، طبری، ترکمنی،... که همه به عنوان زبانهای زنده دنيا شناخته می شوند ولی در ايران وجود آنها کتمان می شود. و متکلمين اين زبانها به خاطر بی توجهی دولت نمی توانند به زبان مادری خود بخوانند و بنويسند و شروع آموزش رسمی هم اجبارا به زبان شيرين فارسی(قند پارسی که دندان بسياری افراد را کرمو کرده) می باشد. اما يک مساله در ايران از همه چيز عجيبتر است و آن اينکه ارامنه در ايران بيشتر از مسلمانان آزادی دارند. چرا که آنها می توانند در مدارس خود به زبان خود بخوانند و بنويسند و يادگيری را با زبان خود شروع می کنند اما هموطنان مسلمان ما در ام القرای مسلمين نمی توانند به زبان مادری خود بخوانند و بنويسند و اين هم از عجايب روزگار می باشد.
پس فعالان فرهنگی ملل تحت ستم ايران بايد خود برای زبان مادری خود در اين روز جشن بگيرند و بيانيه صادر کنند و منتظر نهادهای مسئول نمانند که اين افراد دلشان به زبان های ملل ايران نمی سوزد وهر روز خدا خدا می کنند که اين زبانها يعنی ميراث ملی و سرمايه های ملی ما و بشريت از بين بروند. چرا دست روی دست گذاشته ايد و همه چيز را به قضا و قدر سپرده ايد؟ هيچ می دانيد که در هندوستان و مالزی و کانادا از چندين ماه پيش برای اين روز کميته تشکيل داده اند و برای اين روز پوستر چاپ کرده اند؟ بدانيم که اگر برای گرفتن حقوق خويش اقدام نکنيم کسی آن را دودستی تقديم ما نخواهد کرد.
باريش مرندلی
21 فوريه مصادف با 2 اسفند ماه از طرف سازمان يونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری انتخاب شده است و هر سال در تمام دنيا در اين روز جشنهای مجللی در اکثر کشورها برگزار می شود و پيام مدير يونسکو برای حفظ و آموزش تمام زبانهای دنيا قرائت می شود، ولی در ايران دفتر يونسکو در تهران با سکوت از کنار اين مساله می گذرد و هيچ گونه برنامه ای برگزار نمی شود و پيامی درباره اين روز بين المللی داده نمی شود و فعالان حقوق بشر هم با سکوت کامل از کنار اين روز می گذرند و روزنامه ها هم خبر جشنها و پيام مدير يونسکو برای اين روز را بايکوت می کنند. چرا درباره روزجهانی زن فعالان دروغين حقوق بشر اين همه داد و بی داد می کنند و سمينار برگزار می کنند و بيانيه صادر می کنند و سخنرانی می کنند اما از کنار اين روز که خيلی هم مهم است با سکوت رد می شوند؟ هم وطنان فارس و فعالان فرهنگی آنها که به زبان مادری خود خيلی علاقه نشان می دهند و می خواهند با زور اسلحه هم که شده آن را به ديگران تحميل کنند چرا برای زبان مادريشان در اين روز جشنی نمی گيرند و سخنرانی نمی کنند؟ آيا از اين روز اطلاعی ندارند؟ يا خود را به تغافل زده اند؟ محتملا که آنها از اين روزخبر دارند و در دلشان هم خيلی دوست دارند برای اين روز جشنی برپا کنند اما از آگاهی ملل تحت ستم ايران می ترسند. از اين می ترسند که آنها هم بخواهند برای زبان مادری خود جشن بگيرند و مساله زبانها و فرهنگها در ايران بين المللی شود. و آن وقت بايد به سازمانهای حقوق بشری به علت سرکوب و نابودی زبانهای ملل ايران پاسخ گو باشند. و دروغهای خود را پس بگيرند، چرا که تابحال وجود زبانهای گوناگون را در ايران کتمان کرده اند، و از آنها به عنوان لهجه های محلی نام برده اند. غافل از اينکه در ايران چندين زبان زنده داريم که با سرکوب آنها هم، به زندگی خود ادامه می دهند از جمله : ترکی، کردی، عربی، بلوچی، لری، گيلکی، طبری، ترکمنی،... که همه به عنوان زبانهای زنده دنيا شناخته می شوند ولی در ايران وجود آنها کتمان می شود. و متکلمين اين زبانها به خاطر بی توجهی دولت نمی توانند به زبان مادری خود بخوانند و بنويسند و شروع آموزش رسمی هم اجبارا به زبان شيرين فارسی(قند پارسی که دندان بسياری افراد را کرمو کرده) می باشد. اما يک مساله در ايران از همه چيز عجيبتر است و آن اينکه ارامنه در ايران بيشتر از مسلمانان آزادی دارند. چرا که آنها می توانند در مدارس خود به زبان خود بخوانند و بنويسند و يادگيری را با زبان خود شروع می کنند اما هموطنان مسلمان ما در ام القرای مسلمين نمی توانند به زبان مادری خود بخوانند و بنويسند و اين هم از عجايب روزگار می باشد.
پس فعالان فرهنگی ملل تحت ستم ايران بايد خود برای زبان مادری خود در اين روز جشن بگيرند و بيانيه صادر کنند و منتظر نهادهای مسئول نمانند که اين افراد دلشان به زبان های ملل ايران نمی سوزد وهر روز خدا خدا می کنند که اين زبانها يعنی ميراث ملی و سرمايه های ملی ما و بشريت از بين بروند. چرا دست روی دست گذاشته ايد و همه چيز را به قضا و قدر سپرده ايد؟ هيچ می دانيد که در هندوستان و مالزی و کانادا از چندين ماه پيش برای اين روز کميته تشکيل داده اند و برای اين روز پوستر چاپ کرده اند؟ بدانيم که اگر برای گرفتن حقوق خويش اقدام نکنيم کسی آن را دودستی تقديم ما نخواهد کرد.
باريش مرندلی
0 Comments:
Post a Comment
<< Home