ترلان رضائی:
چرا 18 تير آذربايجان(بابک قالاسی) تيان آنمن تهران نشد؟
قبل برگزاری قورولتای قالای بابک در 18 و 19 تيرماه بعضی از دلسوزان حرکت ملی آذربايجان تغيير روز قورولتای بابک را که همزمان با حرکتهای دانشجوئی فارسی در تهران بود را يک اشتباه بزرگ و شايد اشتباهی که هرگز جبران نشود قلمداد می کردند و حتی حمايت بعضی از پان آريانيستها از اين روز را دليلی بر سرکوب و به خاک و خون کشيده شدن آن می دانستند اما چرا 18 و 19 تير آذربايجان تيان آنمن تهران نشد*
دوستانی که چنين تحليل می کردند به نظر نگارنده آشنائی کافی با حرکت دانشجوئی فارسی ندارند و همچنين از درک صحيح خواستهای حرکت ملی آذربايجان عاجز بوده اند چرا که حرکت ملی آذربايجان را با يک شورش کور و بی هدف که عده ای آلت دست سياست بازان(در تهران) شده بودند مقايسه می کنند و در نتيجه، درگرفتن نتيجه از آن هم دچار مشکل می شوند. حرکت دانشجوئی فارسی امروزه يک جنبش نيست بلکه يک رفتار تصنعی جمعی است که عده ای سياست زده آن را هدايت می کنند و در عرض چند سال گذشته هم آنقدر دچار اشتباهات فاحش شده اند که از خواسته های اوليه هم به دور افتاده اند و حالا هم جزء بيانيه صادر کردن و نامه نوشتن کار ديگر نمی توانند بکنند آن هم با پشتوانه بعضی احزاب پدر سالار، و آنهائی هم که از آن زمان (تير1378) در زندان هستند همديگر را به همکاری با رژيم جمهوری اسلامی ايران متهم می کنند و ديديم که امسال هيچ حرکتی از اينها با آن همه تبليغات از طرف اپوزسيون خارج از کشور نشد ولی ملت آذربايجان با وجود همه تضعيقات در قالای بابک خروشيدند و خواستهای قانونی و مدنی آذربايجان را فرياد زدند. علاوه بر آنکه خواستهای جنبش دانشجوئی فارس خارج از ظرفيت هدايت کنندگان آن می باشد اگر چه در بعضی مواقع خواستهای خود را با اپوزسيون خارج و داخل هماهنگ می کنند اما وابستگی آنها به احزاب قدرت طلب و به بعضی از افراد معلوم الحال آنها را از مستقل بودن ساقط کرده است و عدم استقلال هم آنها را به بيراه کشانده است که شايد زخمهائی که اين جنبش برداشته است هيچ وقت خوب نشود و از بين برود
اما حرکت ملی آذربايجان حرکتی مردمی و مستقل دارای خواستها و اهداف مشخص می باشد که در تعارض با حاکميت نمی باشد و همچنين دارای نيرو های کمی و کيفی هوشياراست که بازيچه و آلت عاشقان رياست و وزارت نمی شوند و برای آنها حقوق و منافع بر حق ملت آذربايجان مقدم بر همه چير می باشد و همچنين خواستهای حرکت ملی آذربايجان خارج از ظرفيت آنها نيست چرا که تقريبا اکثر خواستهای اوليه اين جنبش در خود قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است و برای هيچ کس غير طبيعی نمی نمايد ولی خواستهای جنبش دانشجوئی فارسی تقريبا کاملا مخالف و در تعارض با حاکميت است و چنانکه در بالا گفته شد خارج از توان هدايت کنندگان آن می باشد به عنوان مثال رفراندوم جهت تغيير حکومت در ايران که يک خواست خارج از ظرفيت آنها است معلوم می شود که آنها تحليل صحيح از اوضاع ندارند و احساسی عمل می کنند
آما خواستهای حرکت ملی آذربايجان علاوه بر آنکه در تعارض با حکومت نمی باشد خواست ملت آذربايجان و ديگر ملل محروم ايران هم است مثلا تحصيل به زبان مادری و اجرای اصول 15 و 19 خواستی غير معقول نمی باشد که خواهند گان آن از طرف حکومت سرکوب شود اگر چه حاکميت به وسيله بعضی از پان آريانيستها و پان فارسها تشويق می شود که اين حرکت را سرکوب کند و يا حکومت خواستهای قانونی و مدنی اين جنبش را در مغايرت با امنيت ملی می داند بايد اذعان کرد که ترس حکومت بی جا و غير قانونی است هيچ وقت برآورده کردن خواستهای قانونی اکثريت ملت امنيت ملی و تماميت ارضی را به خطر نمی اندازد، تماميت ارضی وقتی به خطر می افتد که خواستهای مشروع و مدنی اکثريت جامعه برآورده نشود و ملت از حاکميت قطع اميد کند
همچنين خواستهای ملت آذربايجان دارای يک سير طبيعی بوده است و در بين ملت جا افتاده است اما خواستهای جنبش دانشجوئی فارسی دارای سير غير طبيعی بوده و در بين ملت خواستهای آنها جائی ندارد مثلا مردم می پرسند رفراندوم انجام شود که چه کسانی بيايند که بهتر از اينها باشد؟ ولی خواستهای حرکت ملی آذربايجان توسط مردم کاملا درک می شود مثلا در باره اقتصاد آذربايجان که کاملا توسط اکثريت ملت آذربايجان تاييد می شود که عده ای پان آريانيست با برنامه ريزی خاصی می خواهند آن را از بين ببرند و پتانسيلهای آذربايجان برای پيشرفت خيلی بيشتراست.
همچنين فعالان حرکت ملی آذربايجان خواستهای خود را به صورت مدنی بيان کرده اند و هميشه از خشونت دوری گزيده اند و نگذاشته اند حرکت به دست عده ای به بيراهه کشيده شود ولی جنبش دانشجوئی فارسی در اولين فاز خود تحريک شد و به خيابانها کشيده شد و سرکوب شد، ودولت به همه فهماند که آنهائی که با خشونت خواستهای خود را آنهم در خيابان بخواهند به طرز وحشتناکی سرکوب خواهند شد، ولی خواستهای جنبش ملی آذربايجان کاملا مدنی بيان می شود و دولت هم بهانه برای سرکوب آن ندارد مثلا تحصن در مسجد سرچشمه اردبيل، تجمع بر سر مزار شهيد فريدون ابراهيمی، تجمع بر سر مزار سردار ملی، تجمع ميليونی در قالای بابک که همه به صورت مدنی و بدون خشونت صورت گرفته است و اگرچه در بعضی از آنها درگيری هم بوده است آنهم از طرف نيروهای طرف مقابل بوده نه از طرف فعالان حرکت ملی آذربايجان؛ مدارا و تسامح و پی گيری خواستهای قانونی از طريق قانونی نشان از درايت و دورانديشی فعالان حرکت میلی آذربايجان دارد و تاريخ معاصر ايران به فعالان حرکت ملی آذربايجان آموخته است که خشونت و عدم تحمل ديگری موجب نابودی هر گروه و حرکتی می شود .
* اشاره به مطلبی است که در سايت وزين دورنا منتشر شده بود
چرا 18 تير آذربايجان(بابک قالاسی) تيان آنمن تهران نشد؟
قبل برگزاری قورولتای قالای بابک در 18 و 19 تيرماه بعضی از دلسوزان حرکت ملی آذربايجان تغيير روز قورولتای بابک را که همزمان با حرکتهای دانشجوئی فارسی در تهران بود را يک اشتباه بزرگ و شايد اشتباهی که هرگز جبران نشود قلمداد می کردند و حتی حمايت بعضی از پان آريانيستها از اين روز را دليلی بر سرکوب و به خاک و خون کشيده شدن آن می دانستند اما چرا 18 و 19 تير آذربايجان تيان آنمن تهران نشد*
دوستانی که چنين تحليل می کردند به نظر نگارنده آشنائی کافی با حرکت دانشجوئی فارسی ندارند و همچنين از درک صحيح خواستهای حرکت ملی آذربايجان عاجز بوده اند چرا که حرکت ملی آذربايجان را با يک شورش کور و بی هدف که عده ای آلت دست سياست بازان(در تهران) شده بودند مقايسه می کنند و در نتيجه، درگرفتن نتيجه از آن هم دچار مشکل می شوند. حرکت دانشجوئی فارسی امروزه يک جنبش نيست بلکه يک رفتار تصنعی جمعی است که عده ای سياست زده آن را هدايت می کنند و در عرض چند سال گذشته هم آنقدر دچار اشتباهات فاحش شده اند که از خواسته های اوليه هم به دور افتاده اند و حالا هم جزء بيانيه صادر کردن و نامه نوشتن کار ديگر نمی توانند بکنند آن هم با پشتوانه بعضی احزاب پدر سالار، و آنهائی هم که از آن زمان (تير1378) در زندان هستند همديگر را به همکاری با رژيم جمهوری اسلامی ايران متهم می کنند و ديديم که امسال هيچ حرکتی از اينها با آن همه تبليغات از طرف اپوزسيون خارج از کشور نشد ولی ملت آذربايجان با وجود همه تضعيقات در قالای بابک خروشيدند و خواستهای قانونی و مدنی آذربايجان را فرياد زدند. علاوه بر آنکه خواستهای جنبش دانشجوئی فارس خارج از ظرفيت هدايت کنندگان آن می باشد اگر چه در بعضی مواقع خواستهای خود را با اپوزسيون خارج و داخل هماهنگ می کنند اما وابستگی آنها به احزاب قدرت طلب و به بعضی از افراد معلوم الحال آنها را از مستقل بودن ساقط کرده است و عدم استقلال هم آنها را به بيراه کشانده است که شايد زخمهائی که اين جنبش برداشته است هيچ وقت خوب نشود و از بين برود
اما حرکت ملی آذربايجان حرکتی مردمی و مستقل دارای خواستها و اهداف مشخص می باشد که در تعارض با حاکميت نمی باشد و همچنين دارای نيرو های کمی و کيفی هوشياراست که بازيچه و آلت عاشقان رياست و وزارت نمی شوند و برای آنها حقوق و منافع بر حق ملت آذربايجان مقدم بر همه چير می باشد و همچنين خواستهای حرکت ملی آذربايجان خارج از ظرفيت آنها نيست چرا که تقريبا اکثر خواستهای اوليه اين جنبش در خود قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است و برای هيچ کس غير طبيعی نمی نمايد ولی خواستهای جنبش دانشجوئی فارسی تقريبا کاملا مخالف و در تعارض با حاکميت است و چنانکه در بالا گفته شد خارج از توان هدايت کنندگان آن می باشد به عنوان مثال رفراندوم جهت تغيير حکومت در ايران که يک خواست خارج از ظرفيت آنها است معلوم می شود که آنها تحليل صحيح از اوضاع ندارند و احساسی عمل می کنند
آما خواستهای حرکت ملی آذربايجان علاوه بر آنکه در تعارض با حکومت نمی باشد خواست ملت آذربايجان و ديگر ملل محروم ايران هم است مثلا تحصيل به زبان مادری و اجرای اصول 15 و 19 خواستی غير معقول نمی باشد که خواهند گان آن از طرف حکومت سرکوب شود اگر چه حاکميت به وسيله بعضی از پان آريانيستها و پان فارسها تشويق می شود که اين حرکت را سرکوب کند و يا حکومت خواستهای قانونی و مدنی اين جنبش را در مغايرت با امنيت ملی می داند بايد اذعان کرد که ترس حکومت بی جا و غير قانونی است هيچ وقت برآورده کردن خواستهای قانونی اکثريت ملت امنيت ملی و تماميت ارضی را به خطر نمی اندازد، تماميت ارضی وقتی به خطر می افتد که خواستهای مشروع و مدنی اکثريت جامعه برآورده نشود و ملت از حاکميت قطع اميد کند
همچنين خواستهای ملت آذربايجان دارای يک سير طبيعی بوده است و در بين ملت جا افتاده است اما خواستهای جنبش دانشجوئی فارسی دارای سير غير طبيعی بوده و در بين ملت خواستهای آنها جائی ندارد مثلا مردم می پرسند رفراندوم انجام شود که چه کسانی بيايند که بهتر از اينها باشد؟ ولی خواستهای حرکت ملی آذربايجان توسط مردم کاملا درک می شود مثلا در باره اقتصاد آذربايجان که کاملا توسط اکثريت ملت آذربايجان تاييد می شود که عده ای پان آريانيست با برنامه ريزی خاصی می خواهند آن را از بين ببرند و پتانسيلهای آذربايجان برای پيشرفت خيلی بيشتراست.
همچنين فعالان حرکت ملی آذربايجان خواستهای خود را به صورت مدنی بيان کرده اند و هميشه از خشونت دوری گزيده اند و نگذاشته اند حرکت به دست عده ای به بيراهه کشيده شود ولی جنبش دانشجوئی فارسی در اولين فاز خود تحريک شد و به خيابانها کشيده شد و سرکوب شد، ودولت به همه فهماند که آنهائی که با خشونت خواستهای خود را آنهم در خيابان بخواهند به طرز وحشتناکی سرکوب خواهند شد، ولی خواستهای جنبش ملی آذربايجان کاملا مدنی بيان می شود و دولت هم بهانه برای سرکوب آن ندارد مثلا تحصن در مسجد سرچشمه اردبيل، تجمع بر سر مزار شهيد فريدون ابراهيمی، تجمع بر سر مزار سردار ملی، تجمع ميليونی در قالای بابک که همه به صورت مدنی و بدون خشونت صورت گرفته است و اگرچه در بعضی از آنها درگيری هم بوده است آنهم از طرف نيروهای طرف مقابل بوده نه از طرف فعالان حرکت ملی آذربايجان؛ مدارا و تسامح و پی گيری خواستهای قانونی از طريق قانونی نشان از درايت و دورانديشی فعالان حرکت میلی آذربايجان دارد و تاريخ معاصر ايران به فعالان حرکت ملی آذربايجان آموخته است که خشونت و عدم تحمل ديگری موجب نابودی هر گروه و حرکتی می شود .
* اشاره به مطلبی است که در سايت وزين دورنا منتشر شده بود
0 Comments:
Post a Comment
<< Home