ریویزیونیستها و اقلیت معترض در حرکت ملی
بعد ازسفر دکتر چهرگاني به خارج از کشور و ماندگار شدن ایشان در
ینگه دونیا نیروهای بسیاری بنابه عللی از اطراف دکتر چهرگانی پراکنده
شدند که بسیاری از آنها در سالهای مبارزه ایشان در داخل در کنار ا
یشان به عنوان یاران وفادار شناخته می شدند. کنار رفتن این نیروها از ا
طراف ایشان و فاصله گیری آنها با افکار و اندیشه های دکتر چهرگانی
هر چند برای مدت کوتاهی حمایت از دکتر چهرگانی را به رکود برد ولی
بعد از مدتی با رویش نیروهای جدید بر محور افکار وایده های ایشان با ل
حاظ “منافع ملی آذربایجان” روح تازه ای به تشکیلات تحت رهبری ا
یشان دمیده شد و “گاموح” دوباره توانست کما فی سابق به عنوان ن
یروی بالنده در جامعه آذربایجان و افکار عمومی آذربایجان به خصوص در
داخل حضور خاص داشته باشد. در این مطلب تلاش خواهد شد علل به
وجود آمدن “اقلیت معترض” و “تجدید نظر طلب” در حرکت ملی آذ
ربایجان که بعد از رفتن دکتر چهرگانی به خارج، بیشتر در جامعه نمود
دارند مورد بر رسی قرار گیرد.
رویای رهبر آسمانی (بی نقص)
عدم وجود تشکیلات سیاسی حرفه ای، نبود آموزشهای سیاسی و
کادرهای حرفه ای در حرکت ملی آذربایجان در دهه هفتاد شمسی
موجب بوجود آمدن رهبری کاریزماتیک با نام دکتر چهرگانی در حرکت
ملی آذربایجان شد که بسیاری از افرادی که امروزه از ایشان انتقاد می
کنند و مخالف رفتارهای غیر دموکراتیک ایشان (به زعم خودشان)
هستند در آن زمان دکتر چهرگانی را “هدیه الهی” برای آذربایجان می
دانستند و حتی کسانی را که هم شاید اگر انتقادی از گفته ها و
رفتارهای ایشان داشت از ترس این افراد جرات بیان این انتقادات را از ت
رس “فداییان چهرگانی” که امروزه به مخالفان سر سخت ایشان تبدیل
شده اند نداشتند.
اینگونه بود که دکتر چهرگانی در فضای استبداد سیاسی آنزمان در ایران
و همچنین در درون حرکت ملی آذربایجان که آزادی انتقاد و حق انتقاد از
رهبری که عاشقان و سینه چاکان بسیاری داشت (مجاز نبود) متولد
شد و افکار عمومی فعالان ملی آذربایجان را با خود همراه نمود و آوازه
دکتر چهرگانی از مرزهای آذربایجان جنوبی فراتر رفت و در جمهوری آ
ذربایجان حامیان بسیاری پیدا کرد.
شجاعت و جسارت ایشان در بیان مسائلی که بسیاری جرات بیان آنها
را نداشتند و شکستن جو اختناق و استبداد که بر فضای سیاسی و
فرهنگی آذربایجان مستولی شده بود طرفداران دکتر چهرگانی را دو
چندان کرد همچنین حمایتهای حقوق بشری آذربایجانیهای خارج از
کشور از ایشان و رساندن صدای ایشان به سازمانهای حقوق بشری
موجب حمایتها ملی و بین المللی از ایشان را فراهم کردند.
زمینه های این چنینی باعث شد که یک شخصی که دارای تجربه
تشکیلاتی نبود و آموزشهای خاص سیاسی ندیده بود به رهبری حرکت
ملی آذربایجان در آن زمان تکیه کند و اگر هم رفتارهای غیر دموکراتیک از
خود نشان می داد کسی را یارای انتقاد نبود چرا که اکثر فعالان حرکت
ملی آذربایجان در آنزمان ایشان را رهبری “آسمانی” و بی نقص قلمداد
می کردند و همه فکر می کردند که قهرمان قصه های مادر بزرگ خود را
پیدا کرده اند و ایشان قهرمان رویاهای آنها شد. قهرمانی که آنها آروز می
کردند پیدا شده بود و می تواسنت حقوق پایمال شده آنها را از ظالمان
بگیرد.
تصمیم برای یک ملت
با این زمینه فکری، نظری و حمایتی که در داخل از دکتر جهرگانی صورت
گرفت همچنین جسارت ایشان و هزینه هائی که در راه آذربایجان داد
ایشان را به رهبر بلامنازع حرکت ملی آذربایجان تبدیل کرد. نیروئی که
به ایشان از طریق فعالان حرکت ملی تزریق شده بود ایشان را هر روز پر
قدرت می کرد قدرت کلام ایشان و تن صدای ایشان و چهره کاریزماتیک
ایشان هم به کمک او آمده بود تا ایشان خود را در سلسله مراتبی
احساس کند که می تواند با تنی چند از یاران خود برای یک ملت تصمیم
بگیرد و به کسی هم پاسخگو نباشد و هیچ انتقادی را بر نتابد. این
قدرت غیر دموکراتیک را فعالان نا آشنا به مسائل سیاسی به ایشان
داده بودند تا برای همه از طرف همه تصمیم بگیرد این اشتباه بزرگ
فعالان حرکت ملی آذربایجان بود. در این مورد می توان به مساله
“بایراق” اشاره کرد.
اشتباه استراتژیک فعالان حرکت ملی در داخل
بعد از آنکه دکتر چهرگانی تایید اکثر فعالان حرکت ملی آذربایجان را در
داخل کسب کرد و با حمایتهای بی دریغ آنها به قدرتی غیر قابل کنترل
تبدیل شد و پا از مرزهای آذربایجان جنوبی بیرون گذاشت و به عنوان
رهبر آذربایجان جنوبی در بسیاری از کشورها مورد پذیرش رسمی قرار
گرفت و الحق که در آن زمان این عنوان بجا و درست بود چرا که حمایت
اکثر فعالان حرکت ملی را در پشت خود داشت.
رهبر آذربایجان جنوبی هم از یادگارهای آن زمان می باشد. این طور شد
که فعالان حرکت ملی آذربایجان یک اشتباه استراتژیک کردند و قدرتی را
که هیچ گونه کنترلی به آن نداشتند به یک نفر که با مسائل سیاست
بین الملل و با بازیگران سیاسی منطقه آشنا نبود واگذار کردند و ایشان
هم با ذهنیتی که از داخل با خود برده بود خود را نماینده همه
آذربایجانیها نامید و با دوستان اندک خود برای یک ملت تصمیم گرفت و
بایراق (پرچم) درست کرد. این قدرت غیر دموکراتیک و غیر قابل کنترل
کار خود را کرد و در این مورد نمی توان از گناه فعالان حرکت ملی
گذشت.
اقلیتی پی به اشتباه برد
تعدادی از نیروهای جوان و طرفداران سابق دکتر چهرگانی بعد از رفتن
دکتر چهرگانی به خارج پی به اشتباه خود در دادن این قدرت غیر
دموکراتیک و غیر پاسخگو به یک فردی که کنترلی بر اعمال و رفتار
ایشان نداشتند بردند و از سال 1382 بعد از ایجاد بایراق شروع به انتقاد
آرام از دکتر چهرگانی کردند و یواش یواش انتقادهای خود را تیزتر کردند و
بعد از مصاحبه دکتر جهرگانی با تلویزیون آپادانا مرز توهین و تنقید
شکسته شد و دو گروه (طرفداران [1] گاموح و اقلیت معترض) اخلاقیات
را هم زیر پا نهادند و به تخریب یکدیگر پرداختند و فضای حرکت ملی
آذربایجان را مسموم کردند و بسیاری از تازه جذب شده ها را هم نا امید
کردند.
به این صورت بود که “اقلیت معترض” در حرکت ملی آذربایجان به صورت
آشکار متولد شد افراد این “اقلیت معترض” بیشتر از فعالان ارومیه، تنی
چند از خوی و مرند بودند.
اقلیت معترض منسجم می شود
اقلیت معترض در داخل و خارج بعد از اینکه هوشیار شدند شروع به
منسجم شدن کردند و مساله انتقاد و پاسخگو بودن را مطرح کردند و به
رفتارهای طرفداران “گاموح” تاختند. بایراقی که دکتر چهرگانی ایجاد
کرده بود رد کردند و در این مساله رویاروی “گاموح” ایستادند. بحثهای
بسیاری را باعث شدند که در نوع خود بی نظیر بود انسجام این گروه بعد
بوجود آمدن کانال”گوناز” بیشتر شد چرا که یک تریبون سراسری برای
مطرح کردن انتقادهای خود پیدا کرده بودند و شروع به ایجاد تشکیلات و
گروهای کاری کردند.
“گاموح” وزنه ای سنگین
“گاموح” هر چند در خارج از کشور دارای کادرهای حرفه ای سیاسی نیست ولی در داخل به وزنه ای غیر قابل حذف تبدیل شده است. آنها که رویای حذف “گاموح” را دارند سخت در اشتباه هستند. چرا که اکثر فعالان جوان در داخل طرفدار چهرگانی هستند و باید با این حزب و افراد آن به تعامل و ایجاد رابطه پرداخت تا به اصول بازی دموکراتیک رو بیاورند. و الا تخریب و پرخاشگری راه حل مسئله نسیت.
نتیجه گیری
با بررسی یک دهه عمل و عکس العملهای فعالان حرکت ملی آذربایجان می توان به این مساله اذعان کرد که فعالان نا آشنا به مسائل سیاسی در به اینجا رساندن دکتر چهرگانی نقش اصلی بازی کرده اند و بعد از اینکه قدرت کنترل رفتارهای دکتر چهرگانی را در خود ندیدند شروع به انتقاد و تخریب ایشان کردند به جای اینکه به اشتباهات خود اعتراف کنند و مسئولیت خود را در این مورد به گردن بگیرند و به ملت خود بگویند که چگونه قدرتی غیر دموکراتیک را به فردی داده اند که به هیچ کس پاسخگو نیست و از طرف یک ملت صحبت می کند و برای یک ملت تصمیم می گیرد. این قدرت را فعالان حرکت ملی به ایشان داده بودند و باید مسئولیت اشتباه خود را بپذیرند و از خود انتقاد کنند.
پیشنهادات
1. مسئله “بایراق” باید به صورت دموکراتیک حل شود. اصرار از طرف “گاموح” بی فایده است٫ باید به بازی دموکراتیک روی بیاورند و انتخاب “بایراق” را به ملت و نمایندگان واقعی ملت بسپارند و تا آنزمان “بایراق” خود را فقط “بایراق پیشنهادی” ارائه کنند. “گاموح” باید به خود اعتماد داشته باشد که طرفداران زیادی دارد و می تواند در یک بازی دموکراتیک برنده همه بازیها شود. حتی اگر این “بایراق” خود را به رفراندوم بگذارد به احتمال زیاد از طرف ملت پذیرفته خواهد شد پس نیازی به بحث در این مورد نیست بگذارند جواب منتقدین را ملت با رای خود بدهند.
2. فعالان تلاش کنند فضا را به سوی دموکراتیک شدن، پلورالیزم و پاسخگو بودن رهبران احزاب و افراد هدایت کنند. حذف افراد و گروهای کمکی به “منافع ملی” نیست. بعضی ها می گویند طرفدران “گاموح” اصرار و عناد دارند در حالی که “اقلیت معترض” هم عناد می ورزند. با یکی از اینها من در مورد “بایراق” بحث می کردم به ایشان گفتم اگر “گاموح” این “بایراق” خود را به رفراندوم بگذارد و در یک انتخابات سالم ملت “بایراق پیشنهادی” آنها را انتخاب کند شما قبول می کنید؟ گفت من آن زمان از آذربایجان جنوبی می روم پس می بینیم که فضا از طرف”اقلیت معترض” هم به سوی غیر دموکراتیک شدن میرود. گفتمان (سویلم) دموکراتیک باید پا بگیرد و همه به انتخاب ملت احترام بگذاریم.
3. همه گروهای و افراد مسئول به اشتباهات خود اعتراف کنند از جمله”گاموح” و دیگران باید به اشتباهات خودشان که موجب ضربه خوردن “منافع ملی” شده است اعتراف کنند و از ملت معذرت خواهی کنند. این بزرگی و دموکراتیک بودن آنها را می رساند از جمله خود دکتر چهرگانی اگر عملی یا حرفی زده که مغایر با “منافع ملی” بوده است اعتراف کند و از ملت عذر خواهی کند. اعتراف یه اشتباهات و معذرت خواهی باید به یک رویه در حرکت ملی تبدیل شود
ینگه دونیا نیروهای بسیاری بنابه عللی از اطراف دکتر چهرگانی پراکنده
شدند که بسیاری از آنها در سالهای مبارزه ایشان در داخل در کنار ا
یشان به عنوان یاران وفادار شناخته می شدند. کنار رفتن این نیروها از ا
طراف ایشان و فاصله گیری آنها با افکار و اندیشه های دکتر چهرگانی
هر چند برای مدت کوتاهی حمایت از دکتر چهرگانی را به رکود برد ولی
بعد از مدتی با رویش نیروهای جدید بر محور افکار وایده های ایشان با ل
حاظ “منافع ملی آذربایجان” روح تازه ای به تشکیلات تحت رهبری ا
یشان دمیده شد و “گاموح” دوباره توانست کما فی سابق به عنوان ن
یروی بالنده در جامعه آذربایجان و افکار عمومی آذربایجان به خصوص در
داخل حضور خاص داشته باشد. در این مطلب تلاش خواهد شد علل به
وجود آمدن “اقلیت معترض” و “تجدید نظر طلب” در حرکت ملی آذ
ربایجان که بعد از رفتن دکتر چهرگانی به خارج، بیشتر در جامعه نمود
دارند مورد بر رسی قرار گیرد.
رویای رهبر آسمانی (بی نقص)
عدم وجود تشکیلات سیاسی حرفه ای، نبود آموزشهای سیاسی و
کادرهای حرفه ای در حرکت ملی آذربایجان در دهه هفتاد شمسی
موجب بوجود آمدن رهبری کاریزماتیک با نام دکتر چهرگانی در حرکت
ملی آذربایجان شد که بسیاری از افرادی که امروزه از ایشان انتقاد می
کنند و مخالف رفتارهای غیر دموکراتیک ایشان (به زعم خودشان)
هستند در آن زمان دکتر چهرگانی را “هدیه الهی” برای آذربایجان می
دانستند و حتی کسانی را که هم شاید اگر انتقادی از گفته ها و
رفتارهای ایشان داشت از ترس این افراد جرات بیان این انتقادات را از ت
رس “فداییان چهرگانی” که امروزه به مخالفان سر سخت ایشان تبدیل
شده اند نداشتند.
اینگونه بود که دکتر چهرگانی در فضای استبداد سیاسی آنزمان در ایران
و همچنین در درون حرکت ملی آذربایجان که آزادی انتقاد و حق انتقاد از
رهبری که عاشقان و سینه چاکان بسیاری داشت (مجاز نبود) متولد
شد و افکار عمومی فعالان ملی آذربایجان را با خود همراه نمود و آوازه
دکتر چهرگانی از مرزهای آذربایجان جنوبی فراتر رفت و در جمهوری آ
ذربایجان حامیان بسیاری پیدا کرد.
شجاعت و جسارت ایشان در بیان مسائلی که بسیاری جرات بیان آنها
را نداشتند و شکستن جو اختناق و استبداد که بر فضای سیاسی و
فرهنگی آذربایجان مستولی شده بود طرفداران دکتر چهرگانی را دو
چندان کرد همچنین حمایتهای حقوق بشری آذربایجانیهای خارج از
کشور از ایشان و رساندن صدای ایشان به سازمانهای حقوق بشری
موجب حمایتها ملی و بین المللی از ایشان را فراهم کردند.
زمینه های این چنینی باعث شد که یک شخصی که دارای تجربه
تشکیلاتی نبود و آموزشهای خاص سیاسی ندیده بود به رهبری حرکت
ملی آذربایجان در آن زمان تکیه کند و اگر هم رفتارهای غیر دموکراتیک از
خود نشان می داد کسی را یارای انتقاد نبود چرا که اکثر فعالان حرکت
ملی آذربایجان در آنزمان ایشان را رهبری “آسمانی” و بی نقص قلمداد
می کردند و همه فکر می کردند که قهرمان قصه های مادر بزرگ خود را
پیدا کرده اند و ایشان قهرمان رویاهای آنها شد. قهرمانی که آنها آروز می
کردند پیدا شده بود و می تواسنت حقوق پایمال شده آنها را از ظالمان
بگیرد.
تصمیم برای یک ملت
با این زمینه فکری، نظری و حمایتی که در داخل از دکتر جهرگانی صورت
گرفت همچنین جسارت ایشان و هزینه هائی که در راه آذربایجان داد
ایشان را به رهبر بلامنازع حرکت ملی آذربایجان تبدیل کرد. نیروئی که
به ایشان از طریق فعالان حرکت ملی تزریق شده بود ایشان را هر روز پر
قدرت می کرد قدرت کلام ایشان و تن صدای ایشان و چهره کاریزماتیک
ایشان هم به کمک او آمده بود تا ایشان خود را در سلسله مراتبی
احساس کند که می تواند با تنی چند از یاران خود برای یک ملت تصمیم
بگیرد و به کسی هم پاسخگو نباشد و هیچ انتقادی را بر نتابد. این
قدرت غیر دموکراتیک را فعالان نا آشنا به مسائل سیاسی به ایشان
داده بودند تا برای همه از طرف همه تصمیم بگیرد این اشتباه بزرگ
فعالان حرکت ملی آذربایجان بود. در این مورد می توان به مساله
“بایراق” اشاره کرد.
اشتباه استراتژیک فعالان حرکت ملی در داخل
بعد از آنکه دکتر چهرگانی تایید اکثر فعالان حرکت ملی آذربایجان را در
داخل کسب کرد و با حمایتهای بی دریغ آنها به قدرتی غیر قابل کنترل
تبدیل شد و پا از مرزهای آذربایجان جنوبی بیرون گذاشت و به عنوان
رهبر آذربایجان جنوبی در بسیاری از کشورها مورد پذیرش رسمی قرار
گرفت و الحق که در آن زمان این عنوان بجا و درست بود چرا که حمایت
اکثر فعالان حرکت ملی را در پشت خود داشت.
رهبر آذربایجان جنوبی هم از یادگارهای آن زمان می باشد. این طور شد
که فعالان حرکت ملی آذربایجان یک اشتباه استراتژیک کردند و قدرتی را
که هیچ گونه کنترلی به آن نداشتند به یک نفر که با مسائل سیاست
بین الملل و با بازیگران سیاسی منطقه آشنا نبود واگذار کردند و ایشان
هم با ذهنیتی که از داخل با خود برده بود خود را نماینده همه
آذربایجانیها نامید و با دوستان اندک خود برای یک ملت تصمیم گرفت و
بایراق (پرچم) درست کرد. این قدرت غیر دموکراتیک و غیر قابل کنترل
کار خود را کرد و در این مورد نمی توان از گناه فعالان حرکت ملی
گذشت.
اقلیتی پی به اشتباه برد
تعدادی از نیروهای جوان و طرفداران سابق دکتر چهرگانی بعد از رفتن
دکتر چهرگانی به خارج پی به اشتباه خود در دادن این قدرت غیر
دموکراتیک و غیر پاسخگو به یک فردی که کنترلی بر اعمال و رفتار
ایشان نداشتند بردند و از سال 1382 بعد از ایجاد بایراق شروع به انتقاد
آرام از دکتر چهرگانی کردند و یواش یواش انتقادهای خود را تیزتر کردند و
بعد از مصاحبه دکتر جهرگانی با تلویزیون آپادانا مرز توهین و تنقید
شکسته شد و دو گروه (طرفداران [1] گاموح و اقلیت معترض) اخلاقیات
را هم زیر پا نهادند و به تخریب یکدیگر پرداختند و فضای حرکت ملی
آذربایجان را مسموم کردند و بسیاری از تازه جذب شده ها را هم نا امید
کردند.
به این صورت بود که “اقلیت معترض” در حرکت ملی آذربایجان به صورت
آشکار متولد شد افراد این “اقلیت معترض” بیشتر از فعالان ارومیه، تنی
چند از خوی و مرند بودند.
اقلیت معترض منسجم می شود
اقلیت معترض در داخل و خارج بعد از اینکه هوشیار شدند شروع به
منسجم شدن کردند و مساله انتقاد و پاسخگو بودن را مطرح کردند و به
رفتارهای طرفداران “گاموح” تاختند. بایراقی که دکتر چهرگانی ایجاد
کرده بود رد کردند و در این مساله رویاروی “گاموح” ایستادند. بحثهای
بسیاری را باعث شدند که در نوع خود بی نظیر بود انسجام این گروه بعد
بوجود آمدن کانال”گوناز” بیشتر شد چرا که یک تریبون سراسری برای
مطرح کردن انتقادهای خود پیدا کرده بودند و شروع به ایجاد تشکیلات و
گروهای کاری کردند.
“گاموح” وزنه ای سنگین
“گاموح” هر چند در خارج از کشور دارای کادرهای حرفه ای سیاسی نیست ولی در داخل به وزنه ای غیر قابل حذف تبدیل شده است. آنها که رویای حذف “گاموح” را دارند سخت در اشتباه هستند. چرا که اکثر فعالان جوان در داخل طرفدار چهرگانی هستند و باید با این حزب و افراد آن به تعامل و ایجاد رابطه پرداخت تا به اصول بازی دموکراتیک رو بیاورند. و الا تخریب و پرخاشگری راه حل مسئله نسیت.
نتیجه گیری
با بررسی یک دهه عمل و عکس العملهای فعالان حرکت ملی آذربایجان می توان به این مساله اذعان کرد که فعالان نا آشنا به مسائل سیاسی در به اینجا رساندن دکتر چهرگانی نقش اصلی بازی کرده اند و بعد از اینکه قدرت کنترل رفتارهای دکتر چهرگانی را در خود ندیدند شروع به انتقاد و تخریب ایشان کردند به جای اینکه به اشتباهات خود اعتراف کنند و مسئولیت خود را در این مورد به گردن بگیرند و به ملت خود بگویند که چگونه قدرتی غیر دموکراتیک را به فردی داده اند که به هیچ کس پاسخگو نیست و از طرف یک ملت صحبت می کند و برای یک ملت تصمیم می گیرد. این قدرت را فعالان حرکت ملی به ایشان داده بودند و باید مسئولیت اشتباه خود را بپذیرند و از خود انتقاد کنند.
پیشنهادات
1. مسئله “بایراق” باید به صورت دموکراتیک حل شود. اصرار از طرف “گاموح” بی فایده است٫ باید به بازی دموکراتیک روی بیاورند و انتخاب “بایراق” را به ملت و نمایندگان واقعی ملت بسپارند و تا آنزمان “بایراق” خود را فقط “بایراق پیشنهادی” ارائه کنند. “گاموح” باید به خود اعتماد داشته باشد که طرفداران زیادی دارد و می تواند در یک بازی دموکراتیک برنده همه بازیها شود. حتی اگر این “بایراق” خود را به رفراندوم بگذارد به احتمال زیاد از طرف ملت پذیرفته خواهد شد پس نیازی به بحث در این مورد نیست بگذارند جواب منتقدین را ملت با رای خود بدهند.
2. فعالان تلاش کنند فضا را به سوی دموکراتیک شدن، پلورالیزم و پاسخگو بودن رهبران احزاب و افراد هدایت کنند. حذف افراد و گروهای کمکی به “منافع ملی” نیست. بعضی ها می گویند طرفدران “گاموح” اصرار و عناد دارند در حالی که “اقلیت معترض” هم عناد می ورزند. با یکی از اینها من در مورد “بایراق” بحث می کردم به ایشان گفتم اگر “گاموح” این “بایراق” خود را به رفراندوم بگذارد و در یک انتخابات سالم ملت “بایراق پیشنهادی” آنها را انتخاب کند شما قبول می کنید؟ گفت من آن زمان از آذربایجان جنوبی می روم پس می بینیم که فضا از طرف”اقلیت معترض” هم به سوی غیر دموکراتیک شدن میرود. گفتمان (سویلم) دموکراتیک باید پا بگیرد و همه به انتخاب ملت احترام بگذاریم.
3. همه گروهای و افراد مسئول به اشتباهات خود اعتراف کنند از جمله”گاموح” و دیگران باید به اشتباهات خودشان که موجب ضربه خوردن “منافع ملی” شده است اعتراف کنند و از ملت معذرت خواهی کنند. این بزرگی و دموکراتیک بودن آنها را می رساند از جمله خود دکتر چهرگانی اگر عملی یا حرفی زده که مغایر با “منافع ملی” بوده است اعتراف کند و از ملت عذر خواهی کند. اعتراف یه اشتباهات و معذرت خواهی باید به یک رویه در حرکت ملی تبدیل شود